فرش قرمز جشنوارههای جریان اصلی مکانی جهت بازتاب و دیده شدن سلبریتیهای دنیای تجاری هنر و سینما است که با حضورشان رسالتی را جهت نمایش فیلمهایی با سرمایههای کلان به تصویر میکشند و خود بخشی از سیستم قدرت و سرمایهداری محسوب میشوند. اکنون شعار «زن زندگی آزادی» در روند چرخه نظام کالاسازی سیستم سرمایهداری قرار گرفتهاست تا سلبریتیهای جهان سینما بر روی فرش قرمز قرار گرفته و آن را به مضحکترین شیوه ممکن به نمایش بگذارند.
صداهای افراد دیاسپورا روی فرشهای قرمز نه تنها در جریانِ کنشِ جمعیِ رهاییبخش نیست بلکه توهمی از آیندهای ازدسترفته و مبارزه برای مردم جغرافیای ایران است. اپوزیسیونی که تلاش دارد فانتزیهای اودیپیاش را با نام «زن زندگی آزادی» روی فرشهای قرمز فریاد بزند. فریاد آنها روی فرش قرمز ادامهی فریاد صاحبانِ سرمایه و قدرت و توهم رویایِ جمعیِ ستمدیدگان است. شعار «زن زندگی آزادی» آنها بیانگر شکاف عظیمی بین مفاهیم ارتقابخش این شعار در جغرافیای ایران با اپوزیسیونهای دورنشین روی فرشهای قرمز است.
اهالی سینما در دیاسپورا در توهمی گذر میکنند که مردم جغرافیای ایران نیازمند حمایت غرب هستند و باید توجه غرب را به خواستههای مردم جلب کنند. اما در طول یک سال گذشته که غرب به شیوههای متفاوت و فراتری صدای فریاد جنبش «زن زندگی آزادی» را شنیدهاست نه تنها هیچ نوع حرکتی جهت حمایت از مردم جغرافیای ایران اتخاذ نکرده است بلکه روابط اقتصادی و سیاسی خود را با جمهوری اسلامی ایران مستحکمتر کرده است.
فرشهای قرمز همواره نوعی تحمیل محدودیتهای جنسی و کنترل بدن انسانی را در برداشتهاست و قراردادهای تعیین شدهی سیستم سرمایهداری و مردسالارانهای هستند که هر نوع چالش و گذر از بودنهای سیستماتیک اجتماعی را برنتابیده و با حذف و سانسور بر روی فرش قرمز توسط نیروهای گارد و حتی ممنوعیت و خشونت پلیس مواجهه بودهاند. جنبش «زن زندگی آزادی» که از دل ستم طبقاتی، ستم جنسیتی و ستم ملی علیه نظم موجود برخاسته است و به شورش بدنها گره خورده است با فرش قرمزی که تلاش در محدود کردن و کنترل جان و بدن انسانی زیر مفاهیم مردسالاری و قدرت را دارد هیچ سنخیتی ندارد و تقلیل دادن مبارزات و مقاومتهای مردم جغرافیای ایران است.