
عاطفه صالحی
بیوگرافی فیلمساز:ٍ عاطفه صالحی، متولد ۱۳۶۷، نویسنده و کارگردان ایرانی، فارغالتحصیل ادبیات نمایشی و هنرآموخته فیلمنامهنویسی زیر نظر ناصر تقوایی و سعید عقیقی است. او نویسندگی و کارگردانی فیلمهای کوتاه جاده موج میزند، گذر، هستم و آن شب یلدا بود را برعهده داشته و بهعنوان فیلمنامهنویس مشترک در آثاری چون اسپاسم به کارگردانی صحرا اسدالهی و شیهه به کارگردانی پویا سعیدی حضور داشته.
فیلم جاده موج میزند در جشنوارههای معتبری همچون جشنواره بین المللی فیلم کوتاه پالم اسپرینگز، جشنواره بینالمللی فیلم فریبورگ، جشنواره کاپری هالیوود و جشنواره بینالمللی زنان بروکسل به نمایش درآمده و جوایزی از جمله بهترین فیلمنامه و بهترین فیلمبرداری جشنواره پیجن ایسلند را کسب کرده است.
در عرصه فیلمنامهنویسی، آثار مشترک او با سعید قاسمی مانند «خورشید میاد؟» و فیلمنامه انیمیشن «گیسو» در رقابتهای بینالمللی از جمله جوایز فیلمنامهنویسی بینالمللی لسآنجلس، رقابت فیلمنامهنویسی اسلمدنس و جشنواره بینالمللی زنان ایمجین دیس موفق به کسب عنوانهای برگزیده شدهاند
خلاصه فیلم:
زنی مرموز در جاده با یک راننده تریلی همسفر میشود و شبی را با او میگذراند. مرد، زن را به شدت یاد پدرش و گذشته ی دردناکش میاندازد.
ردکات: ایده ی اولیهی فیلمنامه از کجا در ذهنتان جرقه زد؟
ایده از جایی شکل گرفت که همسرم که راننده ترانزیت هست برام تعریف کرد در یک مکان مشخص چندین بار زنی را دیده که شبا به پنجرهی تریلی ها ضربه میزده و هرکس که درو باز میکرده سوار میشده. تصویر این زن در ذهن من اول تبدیل شد به داستان کوتاهی به همین نام و بعد هم فیلمنامه رو از داستانم اقتباس کردم.
ردکات: پیش از این به عنوانِ داستان نویس فعالیت داشته اید و اثراتی ینوشتنِ داستان در فیلمنامه تان قابلِ مشاهده است اینکه فیلمنامه قطره چکانی بسیار مینیمال اطلاعات میدهد و آرام ما را با اح.الات این زنِ مرموز آشنا میکند. در ساختنی این فیلمنامه چقدر از روشهای داستان نویسی تان بهره گرفتید.
فکر میکنم داستان نویسی بیشتر از هرچیز در مورد شخصیت پردازی به کمک من اومد. اینکه بتونم طوری پیش داستان رو در دل زمان محدود ( real time) فیلم بیان کنم که بیرون نزنه و باور پذیر باشه، دغدغهی بزرگی بود که داستان نویسی و اقتباس از داستان کمک کرد انجامش بدم.
در داستان فرصت و امکان بیشتری هست برای عمیق شدن در شخصیت ها و اتفاقات. فلش بک ها و صداهای ذهنی کاراکتر معمولا به کمک میان اما در فیلم کوتاه این امکان نیست.
ردکات: در تصویرِ پایانی که صبح شده و آتش خاموش شده، دختر دستهایش را می شوید و در افق دور میشود، شکلی از تطهیر با استعاره های داستانی و تصویری ساخته میشود. چگونه به این پایان بندی در داستانتان رسیدید.
بعد از خشونت پایانی من و اون زن مرموز هر دومون به یه نفس عمیق نیاز داشتیم. تصویر پایانی ، رو به طلوع در حالیکه آب پشت سر زن جاریه برای من حسی از امید و رهایی رو تداعی میکنه. و امید داشتم که همین حس رو هم به مخاطب القا کنه.
ردکات: به عنوانِ فیلمسازِ زنِ مستقل دربارهی چالشهای ساختِ فیلم در ایران بگویید. همچنین سالِ ساختِ فیلم همزمان با پاندمی کروناست. دربارهی این مسئله و شرایطِ ساخت هم توضیح دهید.
برای یک فیلمساز مستقل در ایران، چالشهای مالی و پیدا کردن فرصت برای نمایش کار همیشه جدیه. وقتی زن هستی، این سختیها دوچندان میشن، چون هنوز فضا مردسالارانه است و گاهی برای جدی گرفته شدن باید خیلی بیشتر تلاش کنی. دسترسی به شبکههای حرفهای یا سرمایهگذار هم برای زنان سختتره. از طرف دیگه، توازن بین زندگی شخصی و کار هنری، مخصوصاً برای من که مادر هم هستم، چالش بزرگیه.
ولی در عین حال، همین محدودیتها باعث شدن جسورتر و خلاقتر باشم. من سعی میکنم با وجود همهی این موانع، قصههایی رو روایت کنم که باور دارم باید شنیده بشن. بهنظرم حضور زنان فیلمساز مستقل داره روزبهروز پررنگتر میشه و همین امیدبخشترین بخش ماجراست.
این فیلم، شش شب تا صبح دراوج ممنوعیت تردد جادهای در دوران کرونا تولید شد. کست بسیار همدلی دور هم جمع شده بودیم . بیشتر عوامل از دوستان خوبم در یزد بودن و بازیگران درجه یک و گریمور خوبمون از تهران اومده بودن. تقریبا هر شب مدیر تولید با انگشت جوهری میومد و میگفت باز هم رفتم تعهد دادم که امشب تموم شه. و کارو ادامه میدادیم.
ردکات: با توجه به اینکه کلِ فیلم در ماشین میگذرد و فیلم جاده ایست، دربارهی شرایطِ تکنیکیِ نورپردازی و فیلمبرداری و چالشهای بازی گرفتن در حینِ رانندگی با کامیون، از بازیگرها، در این فیلم بگویید.
پیشنهاد ضبط فیلم با دو دوربین رو حامد بقائیان فیلمبردار خوبمون مطرح کرد و همین انتخاب هوشمندانه هم سرعت کار رو بالا برد و هم باعث شد بازی بازیگرا یکدست باشه.
در مورد رانندگی هم همسرم قبل از شروع کار چند ساعت با بازیگرا تمرین کرد و تمام مدت فیلمبرداری خودش در کابین حضور داشت.
ردکات: آیا پروژه جدیدی در دست دارید؟ کمی دربارهی ادامهی مسیرت بگو.
بعد از ساخت این فیلم و آشنایی با نفیسه زارع، ما با هم شروع کردیم به نوشتن فیلمنامههای کوتاه و بلندی که از دغدغههای مشترکمون خلق میشدن. هنوز هم این مسیر ادامه داره و فکر میکنم کار بعدی، حاصل نویسندگی و کارگردانی مشترک من و نفیسه باشه.