
لیلا اخباری
بیوگرافی فیلمساز: لیلا اخباری، متولد ۱۳۷۵، نویسنده و کارگردان ایرانی، فارغالتحصیل لیسانس ادبیات نمایشی و ارشد سینما. او نویسندگی و کارگردانی فیلمهای کوتاه فیس آف، عوارض جانبی و برای بار دوم را برعهده داشته و بهعنوان فیلم بردار در آثار کوتاهی چون: شاماران (شرمین سلطانیان) قهوه فرانسه (گلزار فرزانه) چهار از پنج (بهار توفیقی) دوران (عرفان الیاسی و سروش یاری) لختی (رویا پارسا) حضور داشته. و به عنوان فیلمبردار پشت صحنه در فیلمهای سینمایی کشتن خواجه و هزارتو فعالیت کرده است. همچنین برگزاری نمایشگاه عکاسی در مادرید اسپانیا با همکاری اصغر فرهادی و تهمینه منزوی. فیلم عوارض جانبی در جشنوارهی فیلم کوتاه ویژن کورت حضور داشته و موفق به دریافت جوایز متعددی در ایران همچون: جایزه کارگردانی، بهترین فیلمنامه و فیلم و طراحی لباس از جشنواره نهال و همچنین بهترین فیلم و فیلمنامه، تدوین و بازیگری از جشنواره سایه و دیگر جوایز از جشنوارههای داخلی شده است.
فیلمهای برای بار دوم و فیسآف نیز در جشنوارههای داخلی چون نهال، سایه، تصویر سال، فیلم کوتاه تهران و ایسفا و همچنین فستیوالهای خارجی نظیر دنیای جشنواره بینالمللی فیلم زنان خاورمیانه، جشنواره بین المللی سگواردی آلترُوه ایتالیا، جشنواره فیلم بینالمللی زنان امارات، جشنواره فیلم نوستالژیا ایتالیا، جشنواره بینالمللی فیلم کودک و نوجوان لهستان و جشنواره بینالمللی فیلم ایندیفست آمریکا موفق به حضور و عنوانهای برگزیده شدهاند.
خلاصه فیلم:
طاهره زن میانسالی است که به مناسبت رفتن همسرش به سفر مذهبی، مهمانی زنانه ترتیب داده است. اما با ورود دخترش به مهمانی شرایط تغییر میکند. او چیزی میداند که مهمانان نباید متوجه شوند و هر لحظه امکان بر ملا شدن رازش وجود دارد. طاهره میکوشد آبروی خانواده را حفظ کند تا هیچ یک از مهمانها متوجه حقیقت این خانه نشود.
ردکات: ایدهی اولیهی داستان از کجا در ذهنتان جرقه زد؟
من در شهری سنتی به دنیا آمدم که خیلی شنیدن این قصهها دور از ذهن نیست. به طور ویژه میزان اهمیت و شانیست که در این شهرهای سنتی برای مذهب، سنت، آداب و رسوم قائل هستند و حفظ آبرو جز ارکان جدایی ناپذیر یک زیست سنتی است.
از آن جایی که در پشت پرده همیشه اتفاقاتی را شاهدیم که شاید به ظن ما قابل پذیرش از یک جامعه مذهبی نباشد اما میتوان دریافت که افراط در هر چیزی امکان گریز بیشتر و پنهانکاری و دروغ را به بار میآورد. از پس این تضادها و مشاهده از نزدیک این خانوادهها من به ایده عوارض جانبی رسیدم. با زیست خودخواسته و تحقیق و تجربه کنارشان فیلمنامه را به مدت سه سال پیش بردم و دیگر جزییات را به آن اضافه کردم.
ردکات: کاراکترهای داستان، آگاه و شاهدِ چیزی شدهاند که تا قبل از آن باید کتمان میشد و حالا بحرانِ داستان، آنها را به سمتی برده که برای نجات پدرِ غایب باید پردهاندازی کنند. این، نظمِ نوینی که از این پس در این خانه پیش میآید را دختری بزرگتر و باقی خواهرها و مادر میسازند. درباره این زیرمتن و نحوهی رسیدن به این چیدمان داستانی، انتخابِ زنها در خانه و حذفِ مردها بیشتر بگویید. داستان اصلی خب درباره زنهاست. کسانی که شاید کنش اصلی قصه را انجام نداده اند اما واکنش آنها تمام ماجراست. تصمیم هر کدام از آنها و تاثیر تصمیمی که میگیرند. شاید بتوان گفت درباره دختر که فردی که متهم است به کسی که موجب آبرو ریزیست تمام تلاشش را میکند که آبروی پدرش در پیش مادر نرود.
ردکات: فیلم در معماریِ سنتی کاشان فیلمبرداری شده و این شهر زادگاهِ خودتان هم هست. بازیگرها به نظر می آید که همگی کاشانی هستند. ادلیلِ انتخابی این مکان و معماری و فضای سنتی بگویید.آیا بازیگرها همه از میانِ کاشانیها انتخاب شدهاند؟
ابتدای امر قرار نبود فیلم در کاشان فیلمبرداری شود. اما در زمان نگارش فیلمنامه که اتفاقا از آن فضای سنتی نشات گرفته بود، من تحت تاثیر لوکیشن فعلی فیلم (خانه پدری مادرم) احساس کردم که باید فیلم در اینجا ساخته شود و این معماری خودش یه کاراکتر است و یک هویت کامل و بهتری به فیلم میدهد. در نتیجه تصمیم گرفتم همه چیز را بومی کنم. از بازیگران که از همان کاشان انتخاب شدند تا وسایل خانه و لباسها که تماما برای افراد همان خانواده بود.
ردکات: همزمان با اینکه، رازی مگو دربارهی پدر، در خانه، گفته میشود-رازی که همه آن را می دانسته اند اما از حرف زدن دربارهی آن امتناع می کردند.- تشریفات و آیین های مذهبی های که در خانه برگزار می شود، با شیب ملایمی، به سمتِ مجلسِ ترحیم و تدفینی برای پدر پیش میرود. پیشمهادِ الرحمن خواندن، خرماها، قرار گرفتنِ آدمها در پیش زمینه های پارچه های سیاه و….دربارهی هویتِ پدر در فیلمنامه تان بیشتر بگویید.
یکی از مهمترین آیینهای فرهنگی کشور، به خصوص در شهرهای کوچکتر و سنتی، آیینهای مذهبیست که ریشه در فرهنگ و سنت ایران دارد. مثلا همین پیاده روی اربعین که به یک کارناوال مذهبی بدل شده یا مراسمهایی که در روزهای خاصی که مناسبات مذهبی دارد برگزار میشود. مذهب که گاها در تمام اعمال برخی از اعضای جامعه دیده میشود عضو جدایی ناپذیر ماست و در این قصه سعی بر این بوده که بیشترین استفاده از آنها در قالبهایی که مدام تغییر شکل میدهند اما هر شکل از آن برایمان آشناست، قصه گویی را پیش ببرم.
ردکات: به عنوانِ فیلمسازِ زنِ مستقل در ایران، با چه چالش هایی روبرو هستید.
راستش بزرگترین و مهمترین چالش شاید برای ما نوع نگاهی هست که اکثرا به زنها دارند و شامل عدم توانایی ماست. حتی این نگاه گاها از سمت زنان به هم جنس خودشان است. اعتمادی که به سختی صورت میگیرد و نگاهی که از پیش داوری با خود به همراه دارد.
ردکات: آیا پروژه جدیدی در دست دارید؟ کمی دربارهی ادامهی مسیرت بگو.
من در تلاش هستم که فیلم اولم با تمام سختیهایی که تا به حال داشته و در ادامه هم احتمالا با سختیهای بیشتری همراه خواهد بود ساخته شود. ساخت فیلم بلند هیچ شباهتی به فیلم کوتاه نداشته و شکل آن به طرز باور نکردنی به نظر من متفاوت بوده. اما من همه تلاشم بر این است که در هر شکل از سینما لذت ببرم و سختی و پیچیدگیهای آن مانع لذت و شوق فیلمسازیام نشود.