مترجم: مانا بهزاد
ایارا لی یک برزیلیِ کرهای تبار، کنشگر، فیلمساز، و همینطور مدیر و بنیانگذار شبکه مقاومت فرهنگی (Cultural Resistance Network) است. این سازمان برای ترویج اتحاد جهانی، از آشوبگران فرهنگی، آموزگاران، کشاورزان و هنرمندانی که با رویکردهای خلاقانه و غیرخشونتآمیز در جهت ایستادگی و ساخت دنیای صلحآمیز و منصفانهتر تلاش میکنند، حمایت کرده و آنها را متحد میسازد.
ردکات: به عنوان یک فیلمساز و فعال اجتماعی، رابطهی سینما با کنشگری، به ویژه در دفاع از حقوق اجتماعی، را چگونه تحلیل میکنید؟
ایارا لی: سینما به خودی خود میتواند نوعی کنشگری باشد؛ سبک و فرم به اندازهی محتوا میتوانند اهمیت داشته باشند. چنانچه در قدیم میگفتند: «نقش هنرمند این است که انقلاب را خواستنی کند.» گاهی بهترین روش آن نه از طریق رویکردهای نصیحتآمیز، بلکه با خلق اثری هنری و گیراست که شور، همدلی و میل غریزی انسان به عدالت اجتماعی را در او برانگیزد.
ردکات: نقش مستندسازی را در تقویت صدای گروههای ستمدیده و گسترش آگاهی دربارهی روایتهای به حاشیه راندهشده توسط رسانههای جریان اصلی تا چه حد حائز اهمیت میدانید؟
ایارا لی: از ارتقای آگاهی عمومی گرفته تا تقویت صداهای خاموش، همه وظایفی هستند که فیلمسازان مسئول باید در انجام آنها کوشا باشند. منظور، تلاشی مستمر و هماهنگ با این اهداف است.
ردکات: در جریان جنگ عراق در سال ۲۰۰۳، برای درک بهتر تنشهای منطقه، تصمیم به اقامت در خاورمیانه و شمال آفریقا گرفتید. هنگام سکونتتان در لبنان در سال ۲۰۰۶، به مدت ۳۴ روز بمباران این کشور را به طور دست اول تجربه کردید. از آن جا به بعد، و متأثر از آن رویداد، شما خود را وقف دستیابی به صلحی دادمندانه کرده و حامی سرسخت جنبشهایی شدید که بر پایبندی به قوانین بینالمللی استوارند. میتوانید بیشتر درباره این تجربیات برایمان بگویید؟
ایارا لی: فکر میکنم اکثر اوقات، جنگ نتیجه ترسافکنی و کوتهنگری درباره افرادی است که درکی از آنها نداریم. در جریان بهاصطلاح «جنگ علیه تروریسم»، علاوه بر ایدهی «خونریزی برای نفت»، نژادپرستی و اسلامهراسی زیادی نیز مشوق آن حملات فلاکتبار در عراق و افغانستان بودند. ذهنیت من این بوده که این به نفع ماست که درک نزدیک و عمیقتری را از فرهنگ خاورمیانه و شمال آفریقا به دست بیاوریم، پیوندهایی میان مردمان بسازیم و به جای جنگافکنی، همدلی و اتحادمان را به آنها ثابت کنیم. تجربه من از زندگی در لبنان تأثیر زیادی بر افزایش آگاهیام نسبت به برخی از تنشهای حاکم بر منطقه داشت و تعهدم به ترویج حقوق بشر فلسطینیها در من را تقویت کرد. بیتردید، این موضوع امروز نیز، در حالی که شاهد تخریب هولناک غزه توسط ارتش اسرائیل هستیم، همچنان مطرح است.
ردکات: در سال ۲۰۰۸، شما در ایران ساکن بودید و از شماری از طرحهای مبتنی بر تبادل فرهنگی، با هدف ترویج هنر و فرهنگ برای همبستگی جهانی، حمایت کردید. چطور شد که تصمیم به سفر به ایران گرفتید؟ از تجربیاتتان در ایران بیشتر برایمان بگویید.
ایارا لی: رسانههای غربی سابقه طولانی در ارائه تصویری شرورانه از مردم ایران را با خود یدک میکشند. دانش به این که جنبشهای مردمی متعددی به صورت فعال در جهت پیشبرد صلح و دموکراسی در ایران تلاش میکنند، مسئله ای اساسی است. اینگونه فعالیتها، که معمولا به کمک مشارکتهای داوطلبانه پیش میروند، در تلاشاند تا آزادیها و حقوق مدنی بیشتری را در مملکتشان به دست آورند؛ درگیریهای روزافزون بین ایران و دنیای غرب میتواند به تأثیرگذاری چنین جنبشها آسیب برسانند. در عوض تداوم بخشیدن به تنشهای بینالمللی، ما باید به رشد دادن ارتباطات فرد با فرد بپردازیم. چنین پیوندهایی میتوانند حمایت معناداری را به این جنبشهای مردمی عرضه میکنند. ابراز همبستگی از طریق درک، همکاری و حمایت از فعالیتهای آنها است که صورت میگیرد. من هم به همین منظور چندین فیلم کوتاه در این زمینه ساختم، از جمله: «مقابله با خشونت علیه ایران» (۲۰۱۱)، «تهران رَتز: گرافیتی برای ایرانی نو» (۲۰۱۰) و «ایران از بیرون و درون» (۲۰۰۹)، که آخرین آن نمایشگاهی گروهی، متشکل از آثار ۵۶ هنرمند ایرانی از داخل و خارج کشور، در موزه هنر چلسی را به تصویر میکشد. فیلم کوتاه «تهران رَتز» روایتگر داستان دو هنرمند گرافیتی است که کار خود را به ابزاری برای مقاومت در برابر سرکوب تبدیل کردهاند. شرح داستانهای این هنرمندان و فعالان اجتماعی، با تأکید بر پیچیدگیها و تنوع افکار موجود در کشورشان، یکی از راههای مؤثر برای مقابله با کلیشههای رایج و پیشداوریهای غلط درباره ایرانیان است.
ردکات: در سال ۲۰۱۰، فیلم مستندی به نام «فرهنگهای ایستادگی» را کارگردانی کردید که در آن عملکرد کار خلاق در پیشگیری و بهبود مناقشات بررسی میشود. درباره این مستند، دلایلتان برای ساخت آن و ایده شروعش برایمان بگویید.
ایارا لی: فکر میکنم صحبت از قدم نهادن در عرصه سیاسی که میشود، اغلب اوقات مردم فقط یک سری فعالیتهای معدود، مانند شرکت در تظاهرات، لابیگری برای مقامات منتخب، یا جمعآوری امضا برای کارزارها را به خاطر میآورند. تمام اینها اقدامات حائز اهمیتی هستند که در عین حال ممکن است به تدریج به اموری تکراری و خستهکننده بدل شوند. آن چه که در طول سفرهایم به دور دنیا متوجهاش شدم این بود که مردم جهان در حال جستجو برای یافتن روشهای متفاوتی به منظور ابراز نارضایتیشان هستند. آنها با بهرهگیری از هنر و خلاقیت خودشان است که به پیشبرد آرمان صلح توأم با عدالت اجتماعی میپردازند. در مستندم، «فرهنگهای ایستادگی»، تلاش داشتم بر این ابتکارات متنوعی که در مسیر دستیابی به تحولات به کار گرفته میشوند، تمرکز کنم. در همین راستا، هنرمندان موسیقی هیپهاپ، فعالان حقوق بومیان و تلاشهایشان برای زنده نگه داشتن رسوم خود، رقصندگان و کارتونیستهای سیاسی، همگی در این فیلم در محوریت قرار دارند. پیامی که میخواستم به مخاطب منتقل کنم این بود که برای مشارکت هر یک از ما، بیشمار راه گوناگون وجود دارد.
ردکات: در سال ۲۰۱۲، مستندی به نام «چمنهای رنجدیده: وقتی فیلها میجنگند، این چمن است که رنج میبیند» ساختید که در آن درگیریهای نظامی در خاک سوریه را از دیدگاهی انسانی بررسی میکنید. این فیلم بهویژه زندگی شهروندانی را به تصویر میکشد که قربانی قتل، آزار شدید، یا آوارگی شدهاند و مجبور به زندگی در شرایط فلاکتبار اردوگاههای پناهندگان هستند. تجربه شما از فیلمبرداری در این اردوگاهها چگونه بود؟ چه چیزی باعث شد که تصمیم بگیرید به آنجا سفر کنید؟
ایارا لی: زمانی که فیلمم درباره آغاز جنگ سوریه را میساختم، بسیاری از ساکنان این کشور متحمل رنجهای شدیدی بودند. با این حال، در کنار آن، شاهد شجاعانهترین نشانههای مقاومت نیز بودم. در فیلم، افرادی را میبینید که در برابر یک رژیم سرکوبگر ایستادگی میکنند، پزشکانی را میبینید که جان خود را برای کمک به مجروحان به خطر میاندازند و زنانی را میبینید که با پنهان کردن دارو زیر لباسهایشان در حین عبور از ایستگاههای بازرسی، امنیت خود را به قمار میگذارند. مشاهده این درجه از همبستگی در بحبوحه این بیرحمیها، پدیدهای بهغایت زیبا بود. من قصد داشتم چنین جنبهای از جنگ سوریه را به نمایش بگذارم.
ردکات: در سال ۲۰۱۳، فیلم کوتاهی به نام «کَلاش و هلال ماه» را در خصوص اقلیت بومی کلاش در شمال پاکستان کارگردانی کردید که واکنش این جامعه را به چالشهایی که فرهنگ و رسومشان را تهدید میکنند، بررسی میکند. درباره جزئیات این تجربه بیشتر برایمان بگویید.
ایارا لی: یکی از توجهات اصلی من در نقشم در سازمان فرهنگهای ایستادگی (Cultural Resistance Network)، افشا کردن ستم جاری علیه اقشار بومی و همکاری با آنها برای کمک به بقای فرهنگ و رسوماتشان بوده است. مردم کلاش، اقلیت بومی کوچکی در پاکستان هستند، و با جمعیتی حدود ۳۰۰۰ نفر، دهههاست که برای حفظ دین، زبان و فرهنگ منحصربهفردشان در حال مبارزهاند. یکی از دلایل به حاشیه رانده شدن آنها، امتناعشان از پذیرش دین اسلام است. من به پاکستان سفر کردم تا از جشنواره بهاری کلاشها مستند تهیه کنم و بدین وسیله بود که این جامعه سرزنده را کشف کرده و به سوالات چالشبرانگیزی که با آن مواجه است پرداختم. سوالاتی مانند: پذیرش دین اسلام یا ادیان دیگر، چه بر حسب انتخاب یا به اجبار، برای هویت کلاش به چه معناست؟ آیا سنتهای کلاش توان تابآوری در برابر چالشهایی که سیستم جهانیسازی، فناوری نو و تغییرات فرهنگی برایشان به ارمغان میآورد، را دارند؟ اگرچه این چالشها در پاکستان شکلی ویژه به خود میگیرند، اما در واقع مسائلی جهانی هستند که اقشار بومی در بسیاری از نقاط دنیا با آنها دست و پنجه نرم میکنند.
ردکات: در سال ۲۰۱۵، ساخت دو مستند جدید را به پایان رساندید: «کِی۲ و پادوان ناپیدا»، مستندی که در طبیعت خیرهکنندهٔ شمال پاکستان فیلمبرداری شده و حکایتگر مصیبتهایی است که کولبران بومی ارتفاعات باشکوه کِی۲، دومین بلندترین قلهٔ جهان، متحمل شدهاند. فیلم دوم، «زندگی در انتظار است: رفراندوم و ایستادگی در صحرای غربی»، به بیش از چهل سال اشغال این منطقه توسط مراکش اعتراض مسالمتآمیز صحراویها برای حق تعیین سرنوشت خود میپردازد؛ مردمانی که برایشان استعمار هرگز به پایان نرسید. مشتاقیم جزئیات بیشتری دربارهٔ این تجربیات بشنویم.

ایارا لی
ایارا لی: ساخت هر دو فیلم برای من تجربیاتی برجسته بودند. مستند کی۲ در دومین قلهٔ مرتفع و یکی از دشوارترین مسیرهای کوهنوردی دنیا فیلمبرداری شده است؛ قلهای که کوهنوردانی از سراسر جهان را به سوی خود میکشاند و همه آرزوی رسیدن به آن را در سر دارند. با این حال، آنچه واقعاً مرا مجذوب کرد، نقش حیاتی باربران محلی بود: دلاورانی اغلب اهل پاکستان یا نپال که معمولاً نادیده انگاشته میشوند. دستمزد آنها بارها کمتر از دستمزد رهبران گروههای کوهنوردی بینالمللی است، در حالی که برای موفقیت چنین صعودهایی نقشی اساسی ایفا میکنند. روایات این باربران به ندرت نقل میشوند، به همین دلیل تصمیم گرفتم مستندی در اینباره بسازم. این فیلم را به امیر مهدی، یکی از باربران ارتفاعات بلند پاکستان، تقدیم کردم، کسی که در جریان اولین صعود موفقیتآمیز به قلهٔ کی۲ در سال ۱۹۵۴، به دلیل سرمازدگی، همهٔ انگشتان پای خود را از دست داد. متاسفانه، بسیاری از باربران در این راه ناچار به پرداخت بهایی سنگینتر، همچون جان خود، بودهاند. نمونهای تلخ تابستان گذشته رخ داد، زمانی که یک باربر ۲۷ ساله در کوه جان باخت؛ کوهنوردانی که تمرکزشان بر ثبت رکورد به نام خود بود، از کنار پیکر او گذشتند. مشاهدهٔ دست اول این ایثار و پایبندی بینظیر باربران، مرا عمیقاً تحت تأثیر قرار داد و بر آن داشت تا به مشارکتهای حیاتی و اغلب ناشناختهی آنها بپردازم. از بابت صحرای غربی که اغلب به عنوان آخرین مستعمره آفریقا برشمرده میشود، خود را در مواجهه با یک بحران حقوق بشری عمدتاً ناشناخته یافتم. تاریخ مبارزه برای خودمختاری در این منطقه مبحثی بود که باید آن را بهطور ریشهایتری میآموختم. با توجه به کمبود آگاهی عمومی در این زمینه، احساس کردم که باید این موضوع را به جمع گستردهتری از مخاطبان عرضه کنم. این امر منجر به تولید مستند «زندگی در انتظار است» شد که هدف آن آموزش و اطلاعرسانی در مورد مبارزه صحراویها برای تعیین سرنوشت منطقه به دست خودشان است. برای بیش از چهل سال است که بخش عظیمی از صحرای غربی تحت سلطه مراکش قرار دارد و مردم صحراوی هنوز از برگزاری رفراندومی که پس از اعلام آتشبس توسط سازمان ملل در سال ۱۹۹۱ به آنها وعده داده شده بود، محروم ماندهاند. در پی رویارویی با یأس و سرکوب، دهها هزار صحراوی مجبور به ترک سرزمین خود شدند. یکی از صحراویان حاضر در فیلم، دوست ما، فلیتوکس کریزی بود که پس از اتمام فیلمبرداری و در حین تلاش برای عبور از سواحل شهر الداخله به سوی جزایر قناری، واقع در صدها کیلومتر دورتر، درگذشت. من به نیت افرادی چون فلیتوکس است که به ساخت فیلم ادامه میدهم؛ یاد او ما را همچنان مقید میسازد تا از پویشهای جاری در مقابله با استعمار و استبداد در سراسر جهان حمایت کنیم.
ردکات: [در ماههای منتهی به این مصاحبه] حملات اسرائیل منجر به کشته شدن دستکم ۳۰،۰۰۰ نفر شده است که سهچهارم آنها زنان و کودکان بودهاند. نظر شما در مورد این کشتار دستهجمعی چیست؟ آیا به نظر شما فیلمسازان میتوانند نقشی در بهبود شرایط ایفا کنند؟ و چه راهکارهایی برای ایجاد فضایی که در آن صدای مردم فلسطین در سطح جهانی بیش از پیش شنیده شود، دارید؟
ایارا لی: شرایط کنونی در غزه یک بحران بزرگ سیاسی و بشردوستانه به شمار میآید. در این وضعیت، شاهد قتلعامی هستیم که در آن دهها هزار غیرنظامی توسط دولت اسرائیل کشته میشوند. بحران قحطی به شدت در حال گسترش است و بیش از دو میلیون نفر، از جمله شمار زیادی کودک، به دلیل اقدامات نیروهای حماس تحت مجازات جمعی قرار گرفتهاند و در معرض بمباران و آوارگی به سر می برند. چنین فجایعی نیازمند توجه فوری و اقدام در سطح جهانی است، که مهمترین آن اعلام آتشبس فوری است. آیا کمکی از دست فیلمسازان ساخته است؟ گاهی اوقات، مواجهه با چنین درجاتی از بیرحمی میتواند به راحتی ما را غرق در ناامیدی کند. اما در نهایت، چارهای جز اتحاد وجدانمندان و بهکارگیری تواناییها برای گسترش صلح و دفاع از حقوق بشر نداریم. اگر فیلمساز هستید، بله، میتوانید از مهارت داستانگویی خود برای ترویج آگاهی استفاده کنید. اما من باور دارم که صرفنظر از زمینهٔ توانمندی و پیشینه، باید از آنها در چنین اقداماتی بهره برد. همیشه گفتهام که ما برای رسیدن به صلح توأم با عدالت، به هنرمندان نیاز داریم، و همچنین به سازماندهندگان، وکلا، رقصندگان، کشاورزان… هر کسی چیزی برای سهیم شدن دارد. ما باید به نقطهای گام برداریم، فراتر از غم، بیتفاوتی یا پیمایش بیپایان اخبار در شبکههای اجتماعی و به جای آن، با اعمال کنشگرانهمان جزئی از این جنبش اجتماعی برای دادخواهی باشیم.