رائد اَندونی، فیلمساز فلسطینی، فعالیت در سینما را در سال ۱۹۹۷ به عنوان تهیهکننده شروع کرد. در سال ۲۰۰۶ ، اولین مستند ۶۰ دقیقهای خود با نام “بداهه گویی” را ساخت که در جشنوارهها و شبکههای تلویزیون بینالمللی مختلف پخش شد. فیلم طولانی مدت او با نام “فیکسمی” در بخش رسمی جشنواره فیلم ساندنس در سال ۲۰۱۰ اکران شد، همچنین در مجموعهی اَسید در جشنواره کَن در سال ۲۰۱۱ حضور داشت و در فرانسه و سوئیس در سینماها اکران شد. آخرین فیلم اَندونی با نام “شکار ارواح” در جشنوارهی فیلم برلین در سال ۲۰۱۷ اکران شد و جایزه مستند گلاشوت و جایزهی انتخاب مردم را به دست آورد. “شکار ارواح” در بیش از ۱۵۰جشنواره شرکت کرد و بیش از بیست جایزهی بین المللی دریافت کرد. این فیلم به عنوان نمایندهی رسمی فلسطین به اسکار معرفی شد.
ردکات: اولاً، چگونه تصمیم گرفتید که سینما را به عنوان وسیلهای برای بیان حقیقت انتخاب کنید؟ و چگونه رابطه بین سینمای مستند و کنشگری را مورد بررسی قرار میدهید؟
رائد اَندونی: فکر نمیکنم که این مسأله مربوط به انتخاب باشد، بلکه به تمایل فرد برای کشف خود ارتباط دارد. سازندگان فیلم ممکن است حساسیت طبیعی به اطراف خود یا استعدادی، یا تمایل برای بیان خود به دلیل احساسات فردیشان داشته باشند. علاوه بر این، در سیاق فلسطین، احساس انقراض کامل، ما را وادار به جستجوی راههای بیان میکند. مهم است به یاد داشته باشیم که اسرائیل بر پایه وعده “سرزمینی بدون مردم برای مردمی بدون سرزمین” تأسیس شده است ، که نشاندهنده این است که فلسطینیها به عنوان یک مردم، داستان، تاریخ، فرهنگ و هویتشان کاملاً حذف شدهاند.
ردکات: مردم در سراسر جهان از زندانی شدن فلسطینیها در زندانهای اسرائیل و کشتار فلسطینیها، همچنین جابجایی مردم، غافل بودند. آنها دریافتند که تعداد زیادی از کودکان جوان، حتی ۱۱ سالهها، در زندان بودند و تعداد جوانان و نوجوانان به شدت بیشتر بود. در فیلم شما «شکار ارواح» چگونه به این ایده در سال ۲۰۱۷ رسیدید و تصمیم به بازسازی این واقعیت گرفتید؟
رائد اَندونی: از سال ۱۹۶۷ تاکنون، حدود یک میلیون فلسطینی در زندانهای اسرائیل بازداشت شدهاند. این آمار نشاندهنده این است که ۲۰٪ از جمعیت فلسطینی در این شرایط تحتفشار زندانها قرار گرفتهاند. من یکی از آنها بودم، که در سن هجده سالگی زندان اسرائيل را تجربه کردم. بنابراین داستان زندان بخشی از حافظهی جمعی فلسطینیان است و همچنین داستان تجربه شدهی شخصی من بود. مدت طولانی بود که میدانستم باید به شکل سینمایی با این تجربه روبرو شوم. چالش برای من این بود: چگونه؟ از چه دیدگاهی؟ با چه سبکی؟ آنچه فلسطینیها را ویژه میکند، نبرد طولانی آنها با اشغال و نابرابری و بیعدالتی است. آنها مردمی قوی هستند یا انتظار میرود که همیشه قوی باشند. آنها قربانیاند، اما با احترام و وقار قابل توجهی با خودشان رفتار میکنند. این موضوع من را جلب کرد، بنابراین انتخاب کردم فیلمی دربارهی قربانی نسازم، بلکه دربارهی بازماندگان زندان باشد. فیلم دربارهی ارواحی است که همچنان پس از آزادی، زندانی را تحت تعقیب قرار میدهند. چگونه میتوانیم فاجعه و تراژدی خود را به فرصتی برای امید تبدیل کنیم؟

«رائد اَندونی» فیلمساز فلسطینی
ردکات: آیا معتقدید که سینما یکی از ابزارهایی است که به تقویت صدای افراد سرکوب شده و مورد ظلم واقع شده کمک میکند؟ اگر چنین باشد، چه راهبردهایی برای ایجاد این نوع سینما و چه پیشنهاداتی در این زمینه دارید؟
رائد اَندونی: آنچه سینما را ویژه میکند، ارتباط منحصر به فرد و عمیقی است که بین تماشاگر و شخصیتهای داستان ایجاد میشود، ارتباطی که از تبعیضها و پیشداوریهای کلیشهای دربارهی خوب و بد خالی است، ارتباطی که عمیقتر و واقعیتر است و بر پایه احساسات است، که نشاندهنده توانایی آن برای انسانیسازی افراد و آشنایی با آنها و فرهنگهایشان است. متأسفانه، سینما گرانترین شکل هنر است. به علت این موضوع، ثروتمندان و قدرتمندان کنترل کامل بر آن دارند. طی زمان زیادی، آنها مرد سفید را به عنوان قهرمان مطلق، نماد خوبی تصویر کردهاند، درحالیکه دیگران شیاطین بودند. به طور خلاصه، این هنر نفیس «سینما» برای اهداف سیاسی و تجاری در جنگ آنها برای هژمونی استفاده شدهاست.
ردکات: امروزه، از طریق دوربینهایی که در دست مردم فلسطین قرار دارد، شاهد دردناکترین جنایتهای تاریخ هستیم. اگر این دوربینهای دستی تلفنی وجود نداشتند، اسرائیل همچنان به فعالیتهای تبلیغاتی و پروپاگاندای خود و ارتکاب ناعدالتی و جرایم علیه مردم فلسطین، همچون گذشته، ادامه می داد و عمق جنایتش دیده نمی شد. چگونه نقش دوربینها در دست مردم فلسطین را در این شکاف مهم تاریخی مهم که قدرت در دست رسانههای اصلی است ارزیابی میکنید؟
رائد اَندونی: نه تنها اینکه، بلکه من خوشبین و امیدورم هستم که مردم به زودی از چنگال رسانههای اصلی که متعلق به افراد در قدرت و ثروت است، آزاد خواهند شد. من امیدواری را در نسل جوان میبینم، که حقیقت را از صدای پروپاگاندا و دروغ رها میکنند و آنها دارای توانایی شناخت و دستیابی به حقیقت هستند. اسرائیل بر اساس یک افسانهی دروغین و دقیق تأسیس شده است. امروزه، پس از وقایع تلخ در غزه، حقیقت در سراسر جهان فاش و آشکار شد. این مرا به یاد اظهارات گُدارد میاندازد که اسرائیل داستانی خیالی تخیلی «سینمای» است و فلسطین داستان واقعی «مستند» است.
ردکات: به عنوان یک سازنده فیلم فلسطینی که در حال حاضر خارج از فلسطین زندگی میکنید، چه راهحلهایی برای ایجاد فضا و فرصت برای شنیده شدن صدای فلسطینیان میشناسید؟
رائد اَندونی: از دیدگاه یک فرد زندگی کننده در غرب، میبینم که مسئله تنها به فلسطین محدود نیست. ما به آزادی واقعی، رسانهای که به دنبال حقیقت است، دموکراسی که مردم را نمایندگی میکند، واصول عظیم نیاز داریم. ما باید نهادهای حقوق بشر کارآمد و قابل اعتماد ایجاد کنیم که به استانداردهای انسانی واقعی پایبند باشند و دوگانهنگری را رد کنند. در گذشته، حکومتهای فاشیستی خود را از طریق آزار و اذیت قومی خاص نشان میدادند. متأسفانه میبینم که ایدئولوژی فاشیستی همچنان پابرجاست، اما صرفا گروه قومی را که درحال آزار و اذیت آن هستند، تغییر داده است.
ردکات: آیا شما از لغو و تحریم سینما و هنر اسرائیلی، که به دولت اسرائیل متصل هستند، به منظور ایجاد فضای بیشتر و صدای بلندتری برای سازندگان و هنرمندان فلسطینی حمایت میکنید؟ در نظر گرفته شود که در حوزه فرهنگی و هنری، تعداد زیادی از حامیان فلسطین و هنرمندان فلسطینی لغو شدهاند، پیشنهاد شما چیست؟
رائد اَندونی: من از تحریم اسرائیل و تمام شرکتها و نهادهایی که آن را حمایت میکنند، حمایت میکنم. باور دارم که تحریم و تحمیل تحریمها و بایکوت بر اسرائیل، راهی حیاتی و موثر است تا مسیر اشغال و تبعیض و سرکوب اسرائیل را به یک پروژهی شکست تبدیل کند.
ردکات: با توجه به شرایط کنونی، آیا فیلم یا پروژهای در حال پیشرفت دارید که دوست داشته باشید دربارهی آن بحث کنید؟ آیا وضعیت در فلسطین تغییراتی را در نگاه شما به ساخت فیلم مستند ایجاد کرده یا تأثیر گذاشته است، به گونهای که نظر شما را برای تمرکز بر انتقال حقیقت مردم فلسطین ترغیب کرده باشد؟
رائد اَندونی: پیش از حمله کنونی به غزه و مردم فلسطین، من نوشتن یک پروژه جدید فیلم را که قرار بود در فلسطین فیلمبرداری شود، به پایان رسانده بودم. یک فیلم داستانی با جنبههای مستند بود، اما من کاملاً از فکر درباره آن دست کشیدهام. من وحشت دارم از نوشتن در حالیکه که دارم یک دورهی بسیار دردناک و دشوار را تجربه میکنم.