درباره‌ی فرم خاطره در «شبح‌های آشنا» به کارگردانی لاریسا سانسور

 نویسنده: پگاه پزشکی

اما وقتی حمله‌ای مدام و تمام‌قد علیه زمین و بدن در میان باشد تا گذشته را فراموش کند، خاطره بسیار سیاسی می‌شود. هم تصویرهای تکه‌پاره و جداافتاده و مبهم، و هم تصویری که گاه بسیار شفاف و با جز‌ئیات در برابر چشمان ماست؛ شفاف‌تر از اکنون. نیروی خشونت‌بار و سرکوب‌گر نه فقط با موشک‌ها و تفنگ‌ها و تانک‌هایش، بلکه با هجوم سنگین روایت‌هایش که سرمایه و رسانه صدای آن را بارها و بارها منعکس می‌کند زور خود را اعمال می‌کند. این‌جاست که روایت‌ها و خیال‌های ما سیاسی می‌شوند. تصویرهای آشفته‌ی پراکنده در ذهن‌مان سیاسی می‌شوند. آن‌چه از روزهای پیش از بودن‌مان می‌دانیم، داستان اشیاء مرموز قدیمی سیاسی می‌شود. و پرداختن به آن‌ها، به کلمه یا تصویر کشیدن‌شان راهی می‌شود برای بلند کردن صدای سرکوب‌شده. اما پیچیدگی کار این‌جاست که خود این بازنمایی، اگر به فرم خاطره وفادار نماند می‌تواند به ضد خودش بدل شود. یعنی اگر بخواهد در فرم، شبیه به همان روایت‌های سرکوب‌گر شود. آ‌ن‌ها که یکپارچه، بی‌آشفتگی، بی‌تقطیع و تردید یک و تنها یک روایت «درست» اما دروغین را در برابر ما می‌گذارند.

وفاداری به خاطره‌‌ی سرکوب‌شده، وفاداری به فرم آن را نیز می‌طلبد. حفظ پاره‌پاره‌گی، عدم انسجام و حتی کسالت بار بودن بخش‌هایی از آن. این کاری ست که فیلم «شبح‌های آشنا» به خوبی از پس آن برمی‌آید. فیلم روایت «شخصی» یک خانواده را به تصویر می‌کشد؛ که به خاطر پیوند آن با فلسطین و بنا بر لحظه‌ی تاریخی از جمعی‌‌ترین روایت‌ها ست. روایت از سال ۱۹۱۶ شروع می‌شود و همان‌طور که صدای راوی داستان را پیش می‌برد،‌ تصاویر هم به دنبال آن می‌آیند. گاهی ویدئوهای کوتاه، گاه عکس اشیاء یا آدم‌ها و گاه تصاویر متحرکی که از جنس یک حس یا شاید یک تداعی‌اند. در بعضی از بخش‌های فیلم، صفحه دو نیمه می‌شود و تصویر بین آن دو نیمه بازی می‌کند. هم‌زمان  به هر دو می‌رود یا یک نیمه سیاه می‌شود و نیمه‌ی دیگر ادامه می‌دهد. خاطره هم از همین جنس است.حالا نه الزاما با همین ویژگی‌های فرمی؛ اما خاطره هم، به خصوص خاطره‌ای بلند که از سال‌هایی شروع می‌شود که ما در آن نزیسته‌ایم و از فاجعه‌هایی عبور می‌کند که ما باید آن‌ها را تخیل کنیم، با همین لکنت‌های تصویری درهم‌آمیخته است؛ تصاویری شکسته، گاه دو تصویر هم‌زمان، و گاه حتی بدون داشتن تصویر، فقط یک حس، ردی بر بدن. اما همیشه کسی که به یاد می‌آورد، کسی که تلاش می‌کند این ردها را پی بگیرد و تصاویر شکسته را جمع کند، به بهای رنج، نوعی امتداد هم در آن‌ها می‌سازد. 

نویسنده: پگاه پزشکی

«شبح‌های آشنا» همین امتداد خاطره را می‌سازد، بی‌آن‌که بخواهد آن را هیجان‌انگیزتر یا کامل‌تر از آن‌چه که به یاد می‌آید نشان دهد. آن‌چه می‌بینیم اصلا جایی میان فیلم و روایت، جایی میان تصویر و کلمات معلق می‌ماند؛ و مخاطب را هم با خودش به درون این آشفتگی می‌کشاند. کلمه است که به یاد می‌آید یا تصویر؟ تصویر حرکتی دارد یا فقط لحظه‌ای ایستاده و تنها ست؟ هم این و هم آن. و این امتداد خاطره به فلسطین می‌رسد. به جغرافیایی که روایت‌های آن دهه‌هاست با خشونتی هولناک سرکوب‌شده؛ اما همان روایت‌های سرکوب‌شده پخش شده است در ذهن‌ها و بدن‌ها و تصاویر بی‌شمار. نه فقط روایت‌های بزرگ و مهم تاریخی، بلکه روایت‌های روزمره، نام‌ها و وحشت‌های یک خانواده در طول سالیان، معنی اشیاء وقتی لایه‌های خاک از زمین‌های آشنا و غریبه روی آن‌ها نشسته است.

 وفاداریِ فیلم به خاطره‌ی سرکوب‌شده در تصویر تکرارشونده‌ی قاب‌های خالی کاملا سیاه بر دیوار، هم دیده می‌شود. قاب‌های سیاه متعدد، بی‌تصویر، که می‌دانیم بوده‌اند و خواهند بود؛ اما آن‌چه در آن‌ها‌ست سرکوب‌شده و همین تکه‌تکه‌های فیلم می‌خواهد آن سیاه کامل را پر کند. اما می‌خواهد به گم شدن تصویر هم وفادار بماند. «فراموش کردن» را هم فراموش نمی‌کند. در این وفاداری به فرم خاطره‌ی سرکوب‌شده پتانسیلی هست که سیاسی بودن این تصویرها را حفظ می‌کند. زیرا حالا که تقلا جایی میان یادآوری و تخیل هست، این تصاویر هم از آنِ گذشته‌اند و هم از آنِ آینده. هم بوده‌اند و هم خیال است که این‌طور بوده‌اند. و این خیال‌وارگی‌ست که به «شبح‌های آشنا» این امکان را می‌دهد که تکه‌پاره‌های گذشته را به آینده بدوزد و فراموش نکند بی‌آن‌که «فراموش کردن» را انکار کند. فیلم می‌خواهد مخاطب را هم با خود به این تلاقی و آمیختگی خیال و خاطره ببرد. نزدیک پایان راوی می‌گوید که «گویی پدر و مادر من هر دو در این اشیاء حاضرند.همان‌طور که من هم هستم. به عنوان بخشی از یک داستان خیالی (خرافی)» و همان‌طور که تصویر به سمت زنی می‌رود که به تابلوهای سیاه روی دیوار خیره شده است، باز هم می‌گوید که «ما همه خیال‌هایمان را زندگی می‌کنیم.»پایان فیلم لحظه‌ای‌‌ست برای وفادار ماندن هم به خاطره و هم به خیال؛ هم به گذشته‌ی فلسطین و هم به تخیل آینده‌ای دیگر. 

جستار در باب زیست دوگانه‌ی زن جنوب جهان در آثار لاریسا سنسور

جستار در باب زیست دوگانه‌ی زن جنوب جهان در آثار لاریسا سنسور

نویسنده: مریم شایسته (نویسنده تحریریه مدرسه فیلم ماجرا) من جهان فیلم‌های لاریسا سنسور را با عینک دو دیدی می‌بینم که تجسم روایت‌ دوگانه‌ها و دوگانگی راوی است. او هر چند در نسلی متفاوت و جغرافیایی دیگر دنیا را تجربه کرده است، اما کند و کاو در فیلم‌هایش گویی ترجمه‌ی جهان...

اشباح آشنا: هانتولوژی و ارواحی که خاطراتمان را تسخیر کرده‌اند

اشباح آشنا: هانتولوژی و ارواحی که خاطراتمان را تسخیر کرده‌اند

نویسنده: مائده معینی (نویسنده تحریریه مدرسه فیلم ماجرا) فرقی نمی‌کند، حتی اگر هیچوقت هیچ روحی زیر تخت‌خوابت نبوده، آن‌ها بالاخره یک‌ جایی آن اطراف حضور داشته‌اند.  اشباح آشنا (۲۰۲۳)، لاریسا سنسور اشباحِ آشنا (۲۰۲۳)، مستند ۴۰ دقیقه‌ایِ ساخته‌ی لاریسا سنسور و سورِن...

گفتگوی مانیا اکبری و حسام یوسفی با بهمن و بهرام ارک در مورد دو فیلم حیوان و پوست 

گفتگوی مانیا اکبری و حسام یوسفی با بهمن و بهرام ارک در مورد دو فیلم حیوان و پوست 

مانیا: ارسطو با نگاه کردن به انسان و تحلیلِ او به دو بعدِ تفکر و جسم، انسان را حیوان ناطق تعریف کرد. فردریش نیچه را می‌توان در زمره‌ی اندک فیلسوفانی دانست که در سنت فلسفی غرب، برای بیان مقاصد و اهداف ژرف خود از تمثیل‌ها و تشبیه‌های حیوانی بهره جسته است. باید توجه داشت...

تصویر خاورمیانه از نگاه خاورمیانه، بررسی فیلم دیوار صوتی

تصویر خاورمیانه از نگاه خاورمیانه، بررسی فیلم دیوار صوتی

پرنیان مصطفوی- نویسنده تحریریه مدرسه فیلم ماجرا فیلم دیوار صوتی، به کارگردانی احمد غصین به موضوع جنگ حزب‌الله لبنان و اسرائیل در سال 2006 می‌پردازد. این فیلم جوایز ویژه‌ای از جمله جایزه‌ی بهترین فیلم هفته‌ی منتقدان جشنواره‌ی فیلم ونیز را از آن خود کرده است.  در این...

نبرد بدون سنگر – خانه بدون سرپناه

نبرد بدون سنگر – خانه بدون سرپناه

کاوشی در فیلم «تمام این پیروزی» ساخته احمد غصین نوشته امین پاک پرور - مرداد ۱۴۰۳ فیلم «تمام این پیروزی» اثر احمد غصین، کوششی است در بازآفرینیٍ وضع مردم غیرنظامی در گیر و دار جنگ لبنان به سال ۲۰۰۶. این فیلم با نمایش رنج‌های فردی و جمعی، به بررسی تأثیرات چندوجهی جنگ بر...

انگل فیلمی درباره نهایت

انگل فیلمی درباره نهایت

امین بزرگیان انگل فیلمی است کمیک-تراژیک در ژانری خاص که پیش ازین در فیلم‌هایی چون "Life is Beautiful" اثر روبرتو بنینی (Roberto Benigni) دیده بودیم. در "Life is Beautiful"، بنینی زوج خوشبختی را تصویر می‌کند که پدر شوخ‌طبع خانواده با همسر و فرزندش وارد تراژیک‌ترین...

آندریا لوکا زیمرمان، یک غریبِ راه

آندریا لوکا زیمرمان، یک غریبِ راه

نویسنده: آرمین اعتمادی سینمای آندریا لوکا زیمرمان، اساساً درباره‌ی فضای خالی و روایت‌نشده‌ی بین سطور است. او دست روی انسان‌های رانده‌شده‌ای می‌گذارد که در رسانه، در تاریخ و در هیچ متریال قابل فروش دیگری، اثری از آن‌ها دیده نمی‌شود، گو اینکه وجود ندارند. آندریا...

گفتگوی ردکات با «شادی کرم‌رودی» درباره‌ی دو فیلم کوتاهش « آبی می‌شود و هرگز، گاهی، همیشه » 

گفتگوی ردکات با «شادی کرم‌رودی» درباره‌ی دو فیلم کوتاهش « آبی می‌شود و هرگز، گاهی، همیشه » 

هرگز، گاهی، همیشه، ترنج با دانستن رازی درباره خواهر دبیرستانی‌اش، در برزخ تصمیم‌گیری قرار می‌گیرد. آبی می‌شود، پری سعی دارد تا بر خشونت خانگی که برادرزاده سه ساله‌اش متحمل شده، سرپوش بگذارد. بیوگرافی:  شادی کرم‌رودی، بازیگر و فیلمساز ایرانی،  متولد ۱۳۶۹ در تهران است و...

گفتگوی ردکات با مریم بختیاری درباره فیلم کوتاهش « بالا افتادن »

گفتگوی ردکات با مریم بختیاری درباره فیلم کوتاهش « بالا افتادن »

خلاصه فیلم: شبی در شرکتی که آدم ها به آن خواب سفارش می دهند،خواب مردی مطابق سفارشش پیش نمی رود. مریم بختیاری فیلمساز و بازیگر متولد ۱۹۹۵ در تهران است. او فارغ التحصیل کارشناسی ارشد سینما از دانشکده‌‌ی هنرهای زیبا دانشگاه تهران است. فیلم کوتاه اول او "بالا افتادن" موفق...

گفتگوی ردکات با پیوند اقتصادی درباره‌‌ فیلم کوتاهش تجزیه

گفتگوی ردکات با پیوند اقتصادی درباره‌‌ فیلم کوتاهش تجزیه

پیوند اقتصادی متولد سال ۱۳۷۵ در تهران و فارغ التحصیل رشته‌ی سینما، گرایش تدوین از دانشگاه هنر تهران و دانشجوی کارشناسی ارشد رشته‌ی ادبیات نمایشی در دانشگاه تربیت مدرس است. او تجربه‌ی تدوین بیش از ۳۰ فیلم کوتاه و یک فیلم بلند را دارد. تجزیه اولین فیلم به نویسندگی و...