خلاصه فیلم: شبی در شرکتی که آدم ها به آن خواب سفارش می دهند،خواب مردی مطابق سفارشش پیش نمی رود.
مریم بختیاری فیلمساز و بازیگر متولد ۱۹۹۵ در تهران است. او فارغ التحصیل کارشناسی ارشد سینما از دانشکدهی هنرهای زیبا دانشگاه تهران است. فیلم کوتاه اول او “بالا افتادن” موفق به حضور در فستیوالهای معتبر بین المللی از جمله بیستمین دوره ی Tirana International film festival و چهل و یکمین دوره ی Rhode island film festival شد.
ردکات: چطور و چگونه فیلمسازی را آغاز کردید؟ در جامعهای که فضای سینما احاطه شده از مردان در قدرت است و مردسالاری حاکمی که تلاش دارد سینمای زنان را نادیده گرفته و یا از زنان به عنوان ابزاری در خدمت بیان ایدههای مردانه استفاده کند. چطور شد تصمیم گرفتید فیلمبسازید؟
مریم: از کودکی به واسطهی پدر و مادر سینما دوستم زیاد فیلم می دیدم و همیشه سینما را دنبال میکردم. در مقطع کارشناسی با دوستی آشنا شدم که فیلمساز فیلم کوتاه بود و با معاشرت با او متوجه شدم علاقهام به سینما فراتر از فیلم دیدن است و دوست دارم فیلم خودم را بسازم. پس از اتمام کارشناسی، یادگیری سینما را به طور جدی دنبال کردم و برای ارشد هم به سینما تغییر رشته دادم و سپس «بالا افتادن» ،فیلم اولم را ساختم. من در وارد شدن به مسیر ساخت با این مشکل روبرو نشدم. اما متوجه شدم که پس از ورود به جریان فیلمسازی بسیاری از همکاران بخشی از موفقیتهای تو را به واسطهی زن بودنت میدانند. شخصا جنسیتم را در مسیر فیلمسازیام فاکتور مهمی نمیبینم و دوست ندارم از فیلمسازان مرد جدا شوم. اما این واقعیتی ناراحت کننده است که بعضی از فیلم سازان زن ممکن است از ابتدای مسیر به واسطهی جنسیتشان تبعیضهایی را متحمل شوند. به نظرم فیلم سازی در حالت ایدهآل ساختن دنیای شخصی فارغ از هویت جنسی است.
ردکات: هموار کرد خواهی گیتی را؟ گیتیست کی پذیرد همواری؟ فیلم با بیتی از رودکی شروع میشود. ارتباط این بیت با فیلم چیست؟
مریم: تم اصلی فیلمنامه و یکی از دغدغههای همیشگی من مسئلهی پذیرش بود. فکر میکنم که همهی آدمها مشکل یا گرهای دارند که ممکن است با پذیرش آن و تغییر نقطه دیدشان نسبت به آن مسئله، زندگی متفاوتی را تجربه کنند. اما در اکثر مواقع این پذیرش یا اتفاق نمیافتد یا آدمها زمان زیادی را درگیر آن هستند. این بیت خیلی نزدیک به این تصورم بود و با توجه به رویکرد متناقض دو کاراکتر با مسائلی که در زندگی دارند به نظرم برای ابتدای فیلم جالب و مناسب بود.
ردکات: شما در فیلم هم بازی کردید و هم کارگردانی، چطور تصمیم گرفتید در این موقعیت قرار بگیرید؟ به نوعی هم مقابل دوربین کارگردانی کنید و هم پشت دوربین.
مریم: بازی خودم به عنوان نقش دختر پیشنهاد امین چادگانی،همکار نویسندهام بود. ابتدا اصلا این ایده برایم جالب نبود ولی بعد از مدتی فکر کردم حضور خودم به عنوان کاراکتر دختر ممکن است او را به کاراکتری پویاتر تبدیل کند و او را از حالت تیپ خارج کند. از طرفی هم فکر کردم حضور خودم ممکن است پیشنهاد جدیدی برای انتخاب افرادی با فیزیک متفاوت برای نقشهای متنوعتر باشد.
ردکات: رابطهی خواب از دیدگاه ابن سینا، در حالت خواب، قوه متخیله به عالم قدس متصل می شود و از طریق حس مشترک به کشف و الهام نائل می گردد. ملاصدرا نیز همین نظر را دارد ولی قائل به این است که شخص برای متّحد شدن با عقل فعال باید به مقام و مرتبه جامعیت در نشآت سه گانه عقلی، نفسی و حسی رسیده باشد. پرسشهایی چون، ماهیت خواب چیست؟ آیا خوابها احتیاج به تعبیر دارند؟ و اگر پاسخ به آن مثبت است آیا همه خواب ها باید تعبیر شوند یا پارهای از آنها ؟ آیا بین تعبیر و تأویل تفاوت است؟ و … سوالاتی هستند که برای هر صاحب عقل سلیمی ممکن است مطرح شوند. در فیلم شما ما خوابی را تماشا میکنیم که نمیدانیم شخصیت اصلی در خوابش خواب است و یا در مکان درمانگر خواب است. این بازگوشی با خواب و واقعیت و تاکید بر تلاقی خوابها چطور در ذهنتان شکل گرفت؟
مریم: همواره مسئلهی خواب دیدن مورد توجهم بود و اینکه کسی خوابم را ببیند و برایم تعریف کند بسیار خوشحالم میکرد. یک روز به این فکر کردم که اگر هر انسانی بداند شب گذشته چه فردی، چه خوابی از او دیده است چه قدر میتواند باعث تغییر زندگی ها و روابط شود. از این جا ایدهی شرکتی که به آن خواب سفارش میدهند به ذهنم رسید. با وجود این شرکت امکان این بود که خواب را به عنوان نمایندهی خواستهها و آرزوهای کاراکترها که در زندگی واقعی ناممکن بود در نظر گرفت. سپس تصمیم گرفتیم دو کاراکتر که برخورد کاملا متفاوتی با سفارش خوابهایشان دارند را در موقعیتی مقابل هم قرار دهیم. مردی که خاطرهای در گذشته اش را در خوابهایش تکرار میکند و زنی که سعی میکند تجربیاتی که در زندگی واقعیاش قابل دستیابی نیستند را در خواب تجربه کند.
ردکات: شخصیت اصلی زن فیلم بسیار راحت و دقیق و با آزادی خاصی در فیلم بازی میکند کمی از این شخصیت که خود فیلمساز است توضیح دهید. چطور خوابهایتان را در فیلم زندگی کردید؟
مریم: فکر میکنم هر دو شخصیت سایدهایی از کاراکتر مرا در خود دارند. کاراکتر مرد بخشهایی از من است که نتوانسته از گذشته عبور کند و به خاطرات چنگ میزند. کاراکتر دختر اما لحظات قویتری از من است. این کاراکتر با وجود گرههایی که دارد رهاتر است و سعی میکند تجربههای متفاوتی را برای خودش رقم بزند. تلخی واقعیت را پذیرفته اما این باعث نشده در آن گیر کند و هر شب در کالبدی جدید زندگیهای متفاوتی را تجربه میکند. دوست دارم هر روز به او شبیه تر باشم.
ردکات: فضاهای ساخته شده و لوکیشنها مدرن و خالی و وهمبرانگیز بود به نوعی از روزمرگی و زندگی خالی بود. آیا آگاهانه فضاسازی کردید تا مرزی را بین تخیل و واقعیت به تصویر بکشید و سینما را به خوابی که دیدهاید یا دیدهایم نزدیکتر کنید؟
مریم: به تصویر کشیدن شرکتی که در آن خواب سفارش میدهند برایم چالش بزرگی بود. میدانستم به دلیل مشکلات مالی و امکانات در ایران قادر به تصویر کشیدن شرکتی شبیه به شرکتهای مشابه در فیلمهای غیر ایرانی نیستیم و این کار، شرکت را به ماکتی از ایدهآل تبدیل میکرد. علاقهام به طراحی مینیمال و هماهنگیاش با نحوهی دکوپاژ و رفتار دوربین مرا به این نوع طراحی سوق داد. در جلسات با طراح صحنه به این ایده رسیدیم که طراحی آکسسوار هم باید از همین مدل پیروی کند به این دلیل که نمیخواستیم آکسسوارهای شرکت برای بیننده تداعی کنندهی آکسسوار محل دیگری باشد که آن را در روزمره میبینند پس به نتیجه رسیدیم طراحی اکسسوار و فضا در مینیمالترین شکل ممکن انجام شود.
ردکات: آیا پروژه ای در پیش دارید؟ چنانچه مشغول نوشتن و یا ساختن فیلم جدیدی هستید در موردش توضیح دهید.
مریم: فیلم دومم را تیر ماه سال گذشته ساختم که با وجود شباهت های روایی، فرم متفاوتی را در پیش میگیرد. این روزها مشغول نوشتن اولین فیلم نامهی بلندم هستم.