پیوند اقتصادی متولد سال ۱۳۷۵ در تهران و فارغ التحصیل رشتهی سینما، گرایش تدوین از دانشگاه هنر تهران و دانشجوی کارشناسی ارشد رشتهی ادبیات نمایشی در دانشگاه تربیت مدرس است. او تجربهی تدوین بیش از ۳۰ فیلم کوتاه و یک فیلم بلند را دارد. تجزیه اولین فیلم به نویسندگی و کارگردانی اوست. همچنین او از سال ۱۳۹۷ به تدریس فیلمسازی به نوجوانان پرداخته است.
خلاصه فیلم تجزیه:
پویا٬ پسربچهی ۸ ساله با عمهی خود مشقهایش را مینویسد. کمی بعد پویا در خانه پنهان میشود. وقتی عمه او را زیر تختخواب پیدا می کند٬ متوجه می شود پویا صدای مادر از دست رفتهاش را فراموش کردهاست.
ردکات: کار در سینما را چطور آغاز کردید؟ با توجه به اینکه شرایط کاری در سینمای ایران برای زنان بسیار پیچیده است چرا برای بیان و خلاقیتهای فردی-جمعی مدیوم سینما را انتخاب کردید؟
من از کودکی به سینما علاقهی زیادی داشتم و در خانوادهی من این علاقه همواره مورد حمایت قرار گرفت. ما خیلی فیلم میدیدیم و به تدریج این رویا را پیدا کردم تا روزی از قصههای خودم، فیلم بسازم. این رویا تا به امروز در من زنده ماند و باعث شد با وجود چالشها دلسرد نشم. من در رشتهی سینما٬ گرایش تدوین و بعدتر، ادبیات نمایشی تحصیل کردهام و چند سال اخیر، بیشتر مشغول تدوین فیلمهای کوتاه بودم. تدوین فیلمها به من فرصت داد تا روایتهای سینمایی را دقیقتر بررسی و درک کنم و این تجربه کمک ویژهای در روند ساخت اولین فیلم کوتاه به من کرد.
ردکات: داستان فیلم که پسر بچهای با بزرگسالی در خانه قرار است درس بخواند و اما ناملایتمی میکند در زیر تختش پنهان میشود و بازیگوشی بین تخیل و واقعیت شکل میگیرد. کمی در این مورد توضیح دهید.
پسربچهی فیلم، میخواهد چیزی فراموش شده را به یاد آورد. پس با رفتن به زیر تخت٬ از واقعیت فرار و به دنیای خیالات خود پناه میبرد. فضای زیر تخت عموما یادآور جهانی ترسناک و ناشناخته برای بچهها میباشد، اما برای پسر بچه فیلم٬ فضای زیر تخت فضایی خلوت برای خیال پردازی میباشد و او، در واقع، با روبرو شدن با ترسهایش پا در مسیر بلوغ گذاشته است. علاوه بر این او با پنهان شدن در این فضا٬ تلاش دارد رنج خود را به اطرافیان نمایان کند.
ردکات: با توجه به اینکه جدا از سینما، با کودکان کارمیکنید این موقعیت چگونه فضا را برای نوشتن داستان و فیلمنامههایتان مهیا میکند؟
کار با کودکان در بیشترمواقع برایم بسیار آموزنده است. من همیشه از دیدن اعتماد کودکان به غرایز و احساساتشان الهام میگیرم. آن ها بدون پیش فرض و ترس کار میکنند و مشاهدهی خلاقیتشان باعث میشود جسور و رهاتر باشم. در طول تمرین، گاهی پیش میآمد که بازیگر کودکم نسبت به دیالوگهایی که دوست ندارد، اعتراض کند و من به احساسات او اعتماد کرده و با کمک او دیالوگ ها را عوض میکردم، چون در نهایت او بهتر از هرکسی میداند که یک پسر نه ساله چهگونه رفتار میکند. برای واقعی شدن جهان کودکان در بستر چنین قصههایی، کودکان باید مولف باشند و من به تعامل با آنها شدیدا باور دارم.
ردکات: پسر بچهی فیلم شما کودکی ناراضی و معترض به محیط و موقعیتش بود آیا برای شما نمادی از آگاهی نسل آینده است؟
بیشتر از آگاهی، نماد جنگجویی و ثابت قدمی این نسل است. پروسهی تجزیه، که عنوان فیلم برگرفته از آن است، هنگامی رخ میدهد که مغز انسان آگاهانه خاطرات دردناکی از فقدان را برای سلامت و بقای روان فرد پاک می کند. پسربچهی فیلم، از این اختلال در خاطراتش رنج میبرد و دلیل آن را نمیداند. اما او این حذف تحمیلی را نمیپذیرد و در نتیجه با خود، یا دقیق تر مغز خود میجنگد و در این روند از مصداقهای بیرونی کمک گرفته تا از حذف خاطراتش جلوگیری کند. او قهر خود را تنها در صورتی پایان میدهد که عمهاش در بازسازی خاطرات مخدوشش از مادرش به او کمک کند، و در این مسیر نه تهدیدهای عمهاش و نه جایزههای او اهمیتی ندارند و این تصویر من از نسل آینده است، نسلی که برای رسیدن به هدفش مصمم است. او میخواهد صدای مادر را به یاد بیاورد و برای این خواسته میجنگد.
ردکات: تصویر برداری و پردازش صحنهها در فیلم کوتاه شما کادرهای منسجم و متقارن داشت. آیا ایدهی تصویر همراه با نوشتن در ذهنتان نقش گرفت یا بعد از اتمام فیلمنامه به تصاویر فکرکردید؟
من هم زمان با نوشتن٬ صحنههای فیلم را تصور میکردم. برای من بسیار مهم بود تا بتوانم در عین سادگی، جهان فانتزی بچهای را که عاشق کارتون و انیمیشن است٬ به تصویر بکشم و فکر میکنم که فضاسازی فیلم تا حدودی موفق شد این احساس را به مخاطب القا بکند. علاوه بر این، ترکیب رنگی فیلم از همان مراحل ابتدایی نگارش فیلمنامه برای من اهمیت ویژهای داشت. به همین دلیل، انیمیشن کارخانه هیولاها را انتخاب کردم و سعی کردم تا فیلم با پالت رنگی انیمیشن هماهنگی داشته باشد.
ردکات: زنان جوانی که با اندیشهای نو و مستقل میخواهند ایدهها و ذهنیتهایشان را در سینمای مَرد محور و مردسالار ایران پرورش دهند با چه مشکلاتی مواجههاند؟
من فکر میکنم در کشور ما فیلمسازان٬ زن فارغ از چالشهایی که برایشان در جامعه پیش میآید، همواره در تلاشاند تا هویت مستقل و منحصر به فرد خود را بعنوان یک فیلمساز تثبیت کنند. البته همون طور که گفتم نسل جدید در برابر این چهارچوبها مقاومت میکند و من این مبارزه را به خوبی در هنرجویانم در کلاسهای فیلمسازی میبینم. مطمئن هستم، این نگاههای جنسیت زده به زودی دستخوش تغییر میشوند و به زودی شاهد نسل مستقل و به شدت جسوری از فیلمسازان زن خواهیم بود.
ردکات: از پروژهی جدیدتان بگوئید؟ با توجه به اینکه سینمای کودک در ایران سینمای پُر اهمیتی است آیا کار با کودک را در سینما ادامه میدهید؟
در حال حاضر، مشغول ساخت یک مستند هستم که روایتگر زندگی روزمره و چالشهای یک پسر سندروم داون هست. بعد از اتمام این مستند، فیلم کوتاه داستانی خواهم ساخت که شخصیتهای اصلی آن، چند دختربچه هستند. قصههای درون ذهنم همواره با کودکان گره خورده اند و تا روزی که ساختار جهان ذهنی من تغییری نکند، قصد دارم با کودکان کار کنم.