پرنیان مصطفوی- نویسنده تحریریه مدرسه فیلم ماجرا
فیلم دیوار صوتی، به کارگردانی احمد غصین به موضوع جنگ حزبالله لبنان و اسرائیل در سال 2006 میپردازد. این فیلم جوایز ویژهای از جمله جایزهی بهترین فیلم هفتهی منتقدان جشنوارهی فیلم ونیز را از آن خود کرده است. در این متن برآنیم تا نگاه رسانه به خاورمیانه را با نگاه هنرمندان مستقلی چون احمد غصین از رهگذار تحلیل فیلم او مقایسه کنیم.
رسانه جریان اصلی، جنگ در خاورمیانه را به فیلمی مهیج بدل میکند که پس از مدتی دیگر مخاطب را به وجد نمیآورد. دوربین رسانه باید تصاویر خشنتر، ظالمانهتر و مهیجتری از جنگ ثبت کند تا انبوه انسانهای جنگ زده که با ترس، ناامنی و فقر دست و پنجه نرم میکنند را به شیوهای اغراق آمیز به تصویر بکشد. این انسانهای جنگ زده کمکم از هویتشان کاسته و در نهایت تنها به آمار و اعداد تبدیل میشوند. چنین تصاویری مخاطب را بهجای تعمق و تأمل به واکنشی احساسی وادار میکند و منجر به بیتفاوتی او نسبت به مسائلی مهمی مانند جنگ و کشتار انسانها میشود که در خاورمیانه در حال وقوعاند. برای برهم زدن این نظم بیتفاوتی، آشناییزدایی لازم است که هنرمندانی مانند احمد غصین میتوانند به این روند کمک کنند.
احمد غصین هنرمندی است که در فیلم دیوار صوتی واقعیت یک جنگ طولانی و طاقتفرسا را به تصویر میکشد. جنگی که میتواند علاوه بر ویرانی، کشتار، وحشت، هراس و افسردگی نیز خشمی فروخورده و ماتم را برای انسان جنگ زده به همراه داشته باشد. جنگ شاید بیش از آنکه لحظه برخورد یک راکت یا موشک به خانهها باشد، لحظه هراس یک انسان جنگزده باشد که در طول اصابت یک موشک سپری میشود. جنگ حالت فشردهای از زمان انتظار انسان جنگزده برای مرگ است. همه آوارهای اطراف و اصوات مهیب تنها خبر از مرگ و نابودی میدهند. مهمترین مسئلهای که در فیلم دیوار صوتی به چشم میآید، غمی است که در شخصیتهای جنگزده جای خودش را به ماتم داده است. آنها مات و مبهوت ماندهاند. اگرچه بقاء هنوز در اولویت است. اما شاید بقاء دیگر آنقدرها هم مهم نیست. غصین به زیبایی این لحظات را به تصویر میکشد. لحظاتی که ممکن است محتوای جذابی برای رسانههای غربی نباشد.
از موضوعات برجسته دیگر فیلم دیوار صوتی که میتوان به آن اشاره کرد، مسئله دیدن و دیده شدن است. در یکی از صحنههای فیلم، دوربین در جایگاه دشمن قرار میگیرد و به سمت پنج نفر از شخصیتهای فیلم میرود. آنها میترسند و آرامآرام عقب میروند. هر یک از شخصیتها به اطراف لنز دوربین نگاه میکنند و گویی که سربازان پشت دوربین ایستادهاند. این صحنه انگار کنایهای از نگاه رسانه به انسانهای جنگزده در خاورمیانه است. دوربین رسانه کاراکترها را میبیند و بعد ممکن است در همان حال کشته شوند (زمانی که شخصیتها خودشان را به مردن میزنند). دوربین از بالای سر آنها نمای چشمنوازی از مرگ چند انسان ارائه میدهد. انگار رسانههای خبری و خبرنگاران بینالمللی مشتاق دیدن و ضبط خشونتی هستند که در خاورمیانه در جریان است. گویی دیگر اساساً موضوع رساندن صدای مردم خاورمیانه به گوش جهان نیست. بلکه موضوع تولید محتوای خبری هیجانانگیز به هر قیمتی است.
در کنار این احساسات پیچیده، غصین به جزئیاتی میپردازد که انسانها را به عنوان انسان نشان میدهد و آنها را بیشتر به همدیگر نزدیک میکند. آنچه شاید درست برعکس کاری است که رسانهها با تصویر جنگ در خاورمیانه میکنند. اهالی خاورمیانه در رسانه تبدیل به سوژههای آماده برای تغییر از انسانی زنده به عددی مرده میشوند و اینجاست که فیلمسازان مستقلی چون غصین معادله را بر هم میزنند. در فیلم دیوار صوتی شخصیتها هر کدام قصه و خاطرهای دارند که آنها را متمایز میکند. درعینحال عواطف و واکنشهایی دارند که آن را به همهی انسانهای این کرهی خاکی شبیه میکند. غصین با ایجاد موقعیتهایی تناقضآمیز و با طنازی دردی را به نمایش میگذارد که بدون هیچ احساساتی گرایی، ستمی که بر مردمان جنگزده روا میرود را نشان میدهد. درواقع او از آیرونی برای ایجاد فاصلهای استفاده میکند تا نه واکنشی آنی بلکه تأملی دردناک و عمیق را در مخاطب شکل دهد. برای مثال زمانی که پیرمرد ممکن است با صدای سرفهاش سربازان را از حضور چند نفر در طبقهی پایین آگاه کند، مروان دستش را آرام روی دهان او میگذارد. حال اگر دستش را محکم بگذارد ممکن است پیرمرد بمیرد و اگر به او اجازه دهد که بلند سرفه کند باز هم ممکن است خودش و بقیه را به کشتن دهد. چنین موقعیتی در دل خود خبر از مرگی میدهد که ناگزیر است.
فیلم دیوار صوتی از خاورمیانه به خاورمیانه نگاه میکند. این برخلاف نگاهی است که معمولاً یک غربی به دیگری شرقی دارد و او را بازتعریف میکند. غصین به عنوان یک کارگردان لبنانی میتواند از دریچهی دوربین خود به لبنانی که در آن زیسته و جنگی که آن را زندگی کرده است بنگرد. نگاهی که یک دیگری از شرق به خود میاندازد، اگرچه میتواند همچنان آمیخته با تخیلات شرق شناسانه باشد، اما بسیار ارزشمند و اثرگذار است. چرا که از تجربهی درونی یکی از اهالی جنوب جهان نشات گرفته است.
احمد غصین هوشمندانه هویت لبنانی، عرب خاورمیانهای و مسلمان را دوباره تعریف میکند ولی دوباره این برچسبها را از هیبت انسانی شخصیتهایش جدا میکند تا یادآور نکتهای شود که جغرافیا از یاد ما برده است، اینکه همهی ماقبل از هر چیز انسان و ساکن زمین هستیم.
کارگردان بهجای نمایش جنگ در خاورمیانه به نمایش وضعیت پنج انسان جنگزده که به خانهای پناه بردهاند میپردازد؛ و به این شیوه با دور شدن از کلیشههایی که در طول تاریخ به اعراب نسبت دادهشده است، انسانیت را به نمایش میگذارد. فیلم دیوار صوتی جنگ را از زاویه دید یک جنگزده تصویر میکند و به ابعادی از آن میپردازد که رسانه علاقهای به نمایش آن ندارد. فضای خالی و سکوتی که بین برخورد دو موشک وجود دارد، خستگی که رمق انسان جنگزده را گرفته تا جایی که حتی مرگ عزیزش نمیتواند او را از مرگ روانی که در آن به سر میبرد نجات بدهد.
و حالا سوال اینجاست، اگر همهی زخمهای فیزیکی را بتوان از جان انسان جنگزده زدود، آیا زخمهایی که بر روانش جا گذاشتهاند نیز از بین میرود؟