گفتگوی ردکات با الهه اسماعیلی در مورد فیلم «خونه» 

بیوگرافی کوتاه: فارغ التحصیل کارگردانی سینما. سازنده فیلم های کوتاه «عروسک»،‌ «میشه بغلت کنم»، و «خونه» که در جشنواره های معتبر متعددی در سراسر دنیا نمایش داده شده اند.

خلاصه سیناپس خونه: الهه برای کمک به خانوادش برای انتقال به خونه جدید به مشهد میرود، اما امیدوار است بتواند تغییر بزرگتری از جا به جایی یک خونه در خانواده اش ایجاد کند…

ردکات: ابتدا توضیح بده چطور مسیر فیلمسازی را آغاز کردی ؟ 

الهه: از کودکی به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان می‌رفتم و در آنجا در رشته‌های مختلف هنری فعالیت می‌کردم؛ از جمله تئاتر. آن دوران سرشار از تجربه‌های خلاقانه و دلپذیر بود.اما با گذشت زمان و در دوران جوانی، به اصرار خانواده و البته تصمیم اشتباه خودم، وارد دانشگاه شدم و رشته مهندسی کامپیوتر را انتخاب کردم. دو یا سه سال که گذشت، به وضوح حس کردم جای من اینجا نیست؛ چیزی در درونم با این مسیر سازگار نبود. پس از پایان دوره دانشگاه، بی‌درنگ تصمیم گرفتم مسیرم را تغییر دهم. به سمت علاقه واقعی‌ام یعنی هنر حرکت کردم. برای کنکور هنر شروع به مطالعه کردم و با عزم جدی، تمام توانم را به کار گرفتم. چرا که نمی‌خواستم زمان بیشتری از دست برود؛ چهار سالی که در رشته کامپیوتر گذرانده بودم، برایم کافی بود. هدفم مشخص بود: قبولی در رشته سینما، دانشگاه هنر تهران، آن هم به صورت روزانه.تلاش‌هایم نتیجه داد و رتبه یک کشوری را در کنکور هنر کسب کردم. با شوق و اشتیاق فراوان وارد دانشگاه شدم و کارشناسی سینما را آغاز کردم؛ در دانشگاه هنر تهران، جایی که احساس کردم مسیر زندگی‌ام از نو آغاز شده است.

ردکات: در فیلم مستند « خونه» چطور شخصیتهای نزدیک به تو همچون مادر ، پدر و خانواده با دوربین آشتی بودند و هیچگونه مشکلی مقابل دوربین نداشتند؟ 

الهه: در حین ساخت مستند، طبیعی است که برخی افراد مقابل دوربین احساس راحتی نکنند یا با آن آشنایی کافی نداشته باشند. در واقع، ۹۹.۹ درصد آدم‌ها هنگام مواجهه با دوربین فیلم‌برداری دچار نوعی ناآرامی یا حس غیرطبیعی می‌شوند. این موضوع در اغلب مستندها پیش می‌آید و بخشی از فرآیند کار محسوب می‌شود. اما وظیفه کارگردان و تیم فیلم‌سازی این است که فضایی ایجاد کنند که شخصیت‌ها به مرور احساس راحتی بیشتری با دوربین و تیم فیلم‌برداری داشته باشند. من برای این پروژه، تیمی بسیار خونگرم و حرفه‌ای انتخاب کردم؛ افرادی که از خانواده‌ها و فرهنگی مشابه با من می‌آمدند و می‌توانستند ارتباطی عمیق‌تر با سوژه‌ها برقرار کنند. خودم نیز تلاش کردم شرایطی فراهم کنم که خانواده‌ام، به‌ویژه مادرم، با اعضای تیم دوست شوند. خوشبختانه، این ارتباط به لطف تیم درجه یکی که کنارم بود، خیلی سریع شکل گرفت و فضا صمیمی‌تر شد. چالش دیگری که در چنین شرایطی وجود دارد، مسئله دوربین است. معمولاً چند ساعت ابتدایی فیلم‌برداری صرف آشنایی شخصیت‌ها با دوربین و ریختن یخ‌های اولیه می‌شود. به همین دلیل، من هیچ‌گاه اتفاقات یا صحنه‌های مهم را در این ساعات یا حتی روز اول فیلم‌برداری ثبت نمی‌کنم. منتظر می‌مانم تا زمانی که حس کنم افراد مقابل دوربین تا حد زیادی راحت شده‌اند و دیگر نسبت به حضور آن واکنش طبیعی‌تری دارند. البته این چالش به همین‌جا ختم نمی‌شود. ممکن است در لحظات مختلف فیلم‌برداری، شخصیت‌ها دوباره احساس ناآرامی کنند یا فاصله بگیرند. این مواقع نیاز به توجه ویژه، بررسی دقیق دلیل آن و گفت‌وگویی صمیمانه دارد تا مشکل برطرف شود و ارتباط دوباره برقرار شود.

ردکات: فیلمبرداری دوربین خیلی دقیق با ساختاری تعیین شده و زیباشناسی بصری تاثیرگذاری  پیش می‌رفت که عموما در مستند سازی ایرانی این نوع روش استفاده نمی‌شه. چطور شد تصمیم گرفتی این نوع فیلمبرداری را برای مستندت انتخاب کنی؟

الهه: برای این پروژه، ایده‌های مفهومی متعددی در ذهن داشتم که نیازمند ترجمه آن‌ها به تصاویر بصری بود. معماری خانه و دیگر لوکیشن‌ها نقش بسزایی در عملی کردن این ایده‌ها داشتند و به من کمک کردند تا این مفاهیم را به شکلی ملموس‌تر به تصویر بکشم. دو روز پیش از آغاز فیلم‌برداری، مدام با گوشی‌ام قاب‌بندی می‌کردم و پلان‌های آزمایشی می‌گرفتم تا به بهترین شکل به ترکیب‌بندی موردنظرم برسم. این فرآیند نه تنها به من فرصت داد تا زوایا و فضاهای مناسب را پیدا کنم، بلکه باعث شد پیش از شروع رسمی کار، تصوری دقیق از آنچه می‌خواهم داشته باشم. خوشبختانه، تیم فیلم‌برداری درخشانی کنارم بود که در تحقق ایده‌ها نقش اساسی داشتند. مهدی آزادی، به‌عنوان مدیر فیلم‌برداری، و پارسا کریمی، به‌عنوان فیلم‌بردار جایگزین، با سلیقه و خلاقیت فوق‌العاده‌شان، ایده‌های من را نه تنها همان‌گونه که تصور کرده بودم، بلکه به شکلی بهتر و غنی‌تر اجرا کردند. همکاری و هماهنگی با این تیم حرفه‌ای یکی از عوامل اصلی موفقیت در به تصویر کشیدن مفاهیم بود.

ردکات: آیا در زمان فیلمبرداری ایده فیلم و صحنه در ذهنت هماهنگ بود یا سعی می‌کردی با دوربین سوژه را دنبال و واکاوی کنی. به عنوان مثال ورود به خانه اقوام ، هیچ فردی مشکلی با دوربین نداشت و مثل اینکه همه آماده این فیلمبرداری بودند این فضا را چطور و چگونه مدیریت و هدایت کردی؟ 

الهه: در مسیر ساخت این مستند، برای هرگونه واکنش احتمالی به کنش‌هایم آماده بودم. پیش از شروع، به تمامی احتمالات فکر می‌کردم و تا جایی که ممکن بود، آن‌ها را پیش‌بینی می‌کردم. اما ساخت مستند ویژگی خاص خودش را دارد؛ شما هرگز نمی‌توانید تمام رویدادها را از قبل پیش‌بینی کنید و در لحظاتی غافلگیر می‌شوید. آن‌جاست که باید در لحظه تصمیم بگیرید، واکنش نشان دهید و انتخاب کنید. تصمیم‌هایی که، به‌ویژه در پروژه‌ای مثل این، اغلب غیرقابل بازگشت هستند و تاثیر عمیقی بر فیلم می‌گذارند. در خصوص خانه اقوام، پیش از شروع کار، به همه اطلاع داده بودم که قصد دارم فیلمی درباره خودم بسازم و در مهمانی‌ای که به آن دعوت شدم، دوربین و تیمم را نیز با خود خواهم آورد. اما هیچ‌کس از پیش نمی‌دانست که من قصد دارم در این جمع بدون حجاب حاضر شوم. این تصمیم در فضایی گرفته شد که پیش‌تر هیچ‌کس در چنین جمعی چنین کاری نکرده بود و انتظار چنین چیزی هم نمی‌رفت. این چالش‌ها بخشی از واقعیت مستندسازی هستند. برای مثال، در همان مراحل ابتدایی فیلم‌برداری، یکی از افراد به دلایل شخصی از من خواست که در فیلم حضور نداشته باشد. من بلافاصله این موضوع را به تیم اطلاع دادم و در ادامه، از آوردن او در پلان‌های نزدیک خودداری کردیم. این لحظات به من یادآوری کردند که در مستندسازی، تعامل با افراد، درک حساسیت‌ها و تصمیم‌گیری سریع و اخلاقی، بخشی جدایی‌ناپذیر از کار است.

ردکات: داستان و موضوع فیلم چطور و چگونه در ذهنت نقش بست و چه شد که تصمیم گرفتی مبارزه با حجاب اجباری را در یک خانواده که نمادی از اجتماع است مقابل دوربین ببری؟ 

الهه اسماعیلی

الهه: احساس می‌کنم که همه ما به نوعی مفهوم “زن، زندگی، آزادی” را وارد زندگی روزمره‌مان کرده‌ایم و هر کدام در حال تلاش برای مبارزه به شیوه‌ای نوین برای حقوقمان هستیم. هر کس به هر شکلی که می‌تواند، قدمی برمی‌دارد. برای من و تیمم، ساخت این فیلم بخشی از همین مبارزه بود. من و حسین، که تهیه‌کننده این پروژه است، دائماً به این فکر می‌کردیم که ما چه نقشی می‌توانیم ایفا کنیم؟ چه کاری از دستمان برمی‌آید؟ در این مسیر، درباره داستان‌های مختلفی صحبت کردیم و در نهایت تصمیم گرفتیم این قصه را روایت کنیم. برای من، خانواده‌ام نماینده‌ای خوب از بخشی بزرگ از جامعه ما هستند. آن‌ها آیینه‌ای از تضادها، تحولات و دغدغه‌هایی هستند که بسیاری از ما تجربه کرده‌ایم. با انتخاب این داستان، دیدیم که امکان ساخت فیلمی وجود دارد که روایت این روزهای ما زنان را از زاویه‌ای متفاوت نشان دهد؛ زاویه‌ای که کمتر در بازنمایی “زن، زندگی، آزادی” دیده شده بود. در عین حال، این فیلم می‌توانست بستری برای بیان دغدغه‌ها و حرف‌های بیشتری باشد که در دل داشتیم و می‌خواستیم آن‌ها را به تصویر بکشیم. این پروژه برای ما نه فقط یک فیلم، بلکه شکلی از اعتراض، ثبت تاریخ، و تجلی امید بود؛ تلاشی برای روایت زندگی از منظر زنانه‌ای که به شکلی واقعی و عمیق، صدای خود را به گوش جامعه برساند.

ردکات: عموما خانواده‌های مذهبی با سینما و نمایش زندگی خصوصی‌شان مقابل دوربین مسئله دارند نگاه خانواده تو به اینچنین دیده شدن و دوربین تو چه بود؟ 

الهه: به نظر من، آن طیف تندرویی که معمولاً تصور می‌شود، حتی در میان مذهبی‌ها هم اکثریت نیستند. خانواده من هم از این دسته نیستند، به همین دلیل مشکل حادی از نظر مذهبی با ساخت این فیلم نداشتم. آنچه بیشتر مطرح بود، مسائل فرهنگی بود تا مذهبی. برای مثال، مادرم می‌گفت: “زشته که وسط این‌همه شلوغی اسباب‌کشی، فیلم بگیری و به دنیا نشان بدی.” این جمله بازتاب نوعی حساسیت فرهنگی بود که بیش از هر چیز به آبروداری و ظاهر اجتماعی اهمیت می‌دهد. این چالش‌ها بیشتر از آنکه مانعی جدی باشند، بخشی از واقعیت زندگی بودند که تلاش کردم با گفتگو و درک متقابل به آن‌ها پاسخ دهم. به نظرم، همین تعامل‌ها و مواجهه با دیدگاه‌های مختلف، خود به غنای فیلم کمک کرد و آن را به اثری نزدیک‌تر به واقعیت زندگی روزمره بدل ساخت.

ردکات: تدوین فیلم بسیار هوشمندانه و دقیق پیش می رفت. آیا ساختار و فرم فیلم را در زمان تدوین بدست آوردی یا از ابتدای فیلمبرداری فرم اصلی در ذهنت بود؟ 

الهه: نمی‌توانید بدون فکر کردن به تدوین، فیلم‌برداری کنید. در واقع، تدوین به‌نوعی همزمان با فیلم‌برداری در ذهن کارگردان شکل می‌گیرد. من هم در طول فیلم‌برداری مدام در ذهنم مشغول تدوین سکانس‌ها بودم، اما طبیعی است که همیشه همه چیز طبق برنامه پیش نمی‌رود. برای مثال، در سکانس ورود به باغ کمی نگران بودم. ما تازه دوربین را روشن کرده بودیم که صحبت بین من و پدرم آغاز شد. احساس می‌کردم ممکن است این سکانس آن‌طور که باید، به شکل دلخواه از کار درنیاید. اما در فرآیند تدوین، با خلاقیت و مهارت فوق‌العاده تدوینگرمان، دلارام، توانستیم همه چیز را به بهترین شکل کنار هم بچینیم. او با دقت و حساسیت، از میان لحظاتی که شاید در نگاه اول پراکنده به نظر می‌رسیدند، یک روایت منسجم و تاثیرگذار خلق کرد. تدوین برای این پروژه نه تنها یک مرحله فنی، بلکه بخشی از روایت‌پردازی و ساختاردهی به داستان بود.

ردکات: اینکه در خانواده‌ای مذهبی با حجاب مبارزه کنی به نوعی نماد مبارزه هزاران زن در خانواده‌های مذهبی است. اما آنچه ما از خانواده تو مشاهده کردیم خانواد‌ه‌ای بودند که به راحتی بی حجابی تو را پذیرفتند. قطعا آگاه هستی ما بیشمار زن داریم که مورد تهدید و آزار و آسیب‌های شدیدی در خانواده‌هایی که باورهای مذهبی و سنتی دارند قرار گرفتند آیا به این تفاوت ها اشراف داشتی؟ 

الهه: حرف بسیار درستی است. من هم مدام به این خانواده‌ها فکر کرده‌ام و می‌کنم؛ خانواده‌هایی که زن‌ها در بستر آن‌ها یا به نوعی سازگاری می‌کنند یا در حال مبارزه هستند و برای این مبارزه هزینه‌های سنگینی می‌پردازند. وجود چنین شرایطی غیرقابل انکار است. اما این واقعیت، به هیچ وجه از اهمیت جریان‌هایی که در خانواده‌هایی مشابه خانواده خودم و داستان‌هایی مثل قصه «خونه» اتفاق می‌افتد، کم نمی‌کند. به‌ویژه در زمانی که به نظرم ما بیش از هر چیزی به امید برای ادامه این مسیر نیاز داریم. مهم‌تر از همه این است که بسیاری از افراد گمان می‌کنند خانواده‌شان جزو همان دسته اول هستند؛ اما اگر این دیوار ترس فرو بریزد و تلاش کنند برای پذیرش خود و خواسته‌هایشان، ممکن است متوجه شوند که اتفاقاً این تغییر امکان‌پذیر است. در مورد خودم، پیش از ساخت این فیلم، مطمئن نبودم که چنین اتفاقی در خانواده‌ام رخ خواهد داد. اما با پیش رفتن پروژه، متوجه شدم که اگر فرصت و فضای مناسبی ایجاد شود، حتی در خانواده خودم نیز این تحول رخ می‌دهد. به نظرم این‌گونه داستان‌ها می‌توانند الهام‌بخش باشند و به افراد کمک کنند که از کلیشه‌ها و ترس‌های ذهنی‌شان فراتر بروند.

ردکات: پروژه بعدی و یا فیلم دیگری در دست داری ؟ چنانچه داری کمی در موردش توضیح بده. 

الهه: بله یک فیلم کوتاه دیگر دارم که رو به اتمام است و دارم روی اولین فیلم بلندم کار میکنم که امیدوارم به زودی بتونم تولیدش را شروع کنم. ممنون از بچه‌های ردکات.

هنر غیرداستانی  گفت‌وگویی درباره معنای روانکاوی و نویسنده بودن با آدام فیلیپس

هنر غیرداستانی گفت‌وگویی درباره معنای روانکاوی و نویسنده بودن با آدام فیلیپس

پاریس ریویو، شماره ۲۰۸، بهار ۲۰۱۴ آدام فیلیپس Adam Phillips)) را شاید بتوان مهمترین جستارنویس روانکاو زنده دنیا دانست. او در سال ۱۹۵۴ در کاردیف ولز، متولد شد. فیلیپس در آکسفورد تحصیل کرد و در آنجا به مطالعه ادبیات انگلیسی پرداخت. بعدها به عنوان روان‌درمانگر کودک آموزش...

در باب اضطراب آزادی

در باب اضطراب آزادی

نوشته امین پاک‌پرور لیبیدو را می توان نیروی عاطفی انسان در بروز عشق نامید که ابتدا از محبت فرد نسبت به خودش نشأت گرفته و سپس به دنیای بیرون گسترش می‌یابد. عشق ورزیدن به فرد یا شیء دیگر شکلی از بسط نیروی لیبیدو به دنیای بیرون است، تا آنجا که مرگ یا جدایی از یار پایانِ...

گفت‌وگویی بین ردکات و ایارا لی کنشگر و فیلمساز فمینیست 

گفت‌وگویی بین ردکات و ایارا لی کنشگر و فیلمساز فمینیست 

مترجم: مانا بهزاد  ایارا لی یک برزیلیِ کره‌ای تبار، کنشگر، فیلمساز، و همینطور مدیر و بنیان‌گذار شبکه مقاومت فرهنگی (Cultural Resistance Network) است. این سازمان برای ترویج اتحاد جهانی، از آشوبگران فرهنگی، آموزگاران، کشاورزان و هنرمندانی که با رویکردهای خلاقانه و...

 گفتگوی ردکات با مهدخت مولایی در مورد فیلم کوتاهش هما

 گفتگوی ردکات با مهدخت مولایی در مورد فیلم کوتاهش هما

مهدخت مولایی فارغ التحصیل رشته ی صنایع دستی در دانشگاه هنر تهران است. او حرفه ی خود را با بازیگری شروع کرد و در این سالها موفق به دریافت جوایزی از جمله جایزه ی جشنواره ی فیلمهای مستقل برزیل شد. او همچنین کاندید استعداد نو ظهور آسیا از جشنواره ی بین المللی فیلم شانگهای...

گفتگوی ردکات با افسانه سالاری در مورد فیلمهایش 

گفتگوی ردکات با افسانه سالاری در مورد فیلمهایش 

ردکات: رابطه تدوین و فیلمسازی را چطور و چگونه بهم متصل می بینید. بالاخص که شما در هر دو زمینه فعال هستید.؟  در سینمای مستند تدوین و کارگردانی بسیار بهم وابسته هستند و گاه‌ مرز بین آن‌ها بسیار باریک است. در مقیاس بزرگ‌ ‌و برای پیدا کردن خط روایی فیلم، خصوصا در...

مصاحبه مانیا اکبری با نینا منکِس

مصاحبه مانیا اکبری با نینا منکِس

ویراستار: مارکتا یاکشووا از نینا منکِس به‌عنوان پیشگام سینمای فمینیستی و یکی از برجسته‌ترین فیلم‌سازان مستقل ایالات متحده آمریکا یاد می‌شود. آثار او در جشنواره‌های بزرگ بین‌المللی فیلم به نمایش درآمده اند؛ از جمله چندین اکران در جشنواره‌های ساندنس، برلیناله، کن،...

درباره فیلمهای مری‌جیرمانوس صبا

درباره فیلمهای مری‌جیرمانوس صبا

نویسندگان : مریم راز،  فرزاد عظیم‌ بیک، مانیا اکبری  مری جیرمانوس صبا جغرافیدان و هنرمندی است که در زمینه‌های فیلم، متن، اجرا و سازماندهی سیاسی کار می‌کند تا به پرسش‌هایی درباره کار، مراقبت و جنبش‌های اجتماعی در جهان عرب و به‌صورت بین‌المللی بپردازد. مری عضو تعاونی...

«زنان در میدان مبارزه»؛ کدام زنان در کدام میدان؟

«زنان در میدان مبارزه»؛ کدام زنان در کدام میدان؟

نویسنده: پگاه پزشکی  متن پیش‌رو بر اساس نه فیلم از زنان فیلمسازعرب تحت عنوان «جایگاه زن عرب در مبارزه است » توسط پگاه پزشکی نوشته شده است. این مجموعه توسط جیووانی ویمِرکاتی گردآوری شده و در کریپتوفیکشن ارائه داده شده است.  وقتی به مبارزه و مقاومت فکر می‌کنیم در...

چیزهای بسیاری برای گفتن دارم

چیزهای بسیاری برای گفتن دارم

مارکتا یاکشووا مقدمه کریپتوفیکشن، به بنیان‌گذاری مانیا اکبری و با همکاری جووانی ویمِرکاتی به عنوان هنرپرداز [کیوریتور]، مجموعه‌ای از ۹ فیلم متنوع را ارائه می‌دهد که همگی ساخته‌ی کارگردانان زن با پیشینه‌ای از خاورمیانه هستند و به مسائلی پیرامون فلسطین و دیگر کشورهای...

زبان در سینمای زنان عرب: درباره زیبایی‌شناسی بیانگری و لکنت!

زبان در سینمای زنان عرب: درباره زیبایی‌شناسی بیانگری و لکنت!

نوشته: امین پاک پرور – سپتامبر ۲۰۲۴ در ساحت سینمای فمینیسم، بیان و عدم بیان، هریک چارچوبی هستند برای مقاومت در برابر ساختارهای سلطه. فیلمسازانی که در این نوشتار به بحث میگذارم، از زبان—چه در حضور و چه در غیاب آن—برای به چالش کشیدن و نقد نظام‌های استعماری و مردسالارانه...